اخلاق در شاهنامه

در بهره گیری از گنجی که حاصل سی سال رنج است. هدف این پژوهش آن است تا با گلگشتی در باغستان شاهنامه، جلوه های اخلاقی همراه با توضیحات و شاهد مثال بیان شود. میتوان گفت تقریباً هیچیک از داستان های شاهنامه خالی از پند و اندرز نیست. حتی اگر درون مایه داستان جنبه اخلاقی نداشته باشد، باز در لابه لای آن فردوسی یا قهرمانان اثر او، پیام های اخلاقی را بازگو کرده اند. مضامین اخلاقی شاهنامه در دو قالب ستایش و نکوهش است، ستایش خیر و نیکی و نکوهش شر و بدی.

فردوسی با عنایت خاص به مقام خلافت الهی و کرامت ذاتی انسان، در دو بیت بسیار بلند و حکیمانه که بر علو اندیشه و عظمت پایگاه معنوی گوینده آن دلالت دارد، خطاب به انسان گفته است:

ترا از دو گیتی برآورد ه اند
به چندین میانجی بپرورد ه اند
نخستین فطرت، پسین شمار
تویی، خویشتن را به بازی مدار

و از همین دیدگاه است که برای پرورش استعدادهای شگرف نهانی آدمی، او را به آموختن علم و دانش ترغیب میکند و از دعوی کمال که مایه رکود و خسران است باز میدارد و می گوید:

میاسای از آموختن یک زمان
زدانش میفکن دل اندر گمان
چو گویی که وام خرد توختم
همه، هرچه بایستم آموختم،
یکی نغز بازی کند روزگار
که بنشاندت پیش آموزگار
ندانی، چو گویی که دانا شدم
به هر آرزو بر، توانا شدم
چنان دان که نادان ترین کس تویی
چو گفتار دانندگان نشنوی

جلوه های متنوع اخلاق ایرانی در شاهنامه فردوسی متبلور است. اگر کل اندیشه های اخلاقی را به دریایی تشبیه کنیم، تک تک موضوعات اخلاقی، مثل گوهرهایی هستند که فردوسی آنها را به شکلی هنرمندانه بیان کرده است.

حکیم خردمند طوس، آزادگی، خردورزی، دانش پژوهی، هنرگرایی، اصالت، نیکوکاری و راستی را وسیله سرافرازی و پیروزی ملت ایران میداند و همگان را به خردورزی، داد پیشگی، نیک اندیشی، نیک کامی،آزادگی، فضیلت جویی و… رهنمون می شود.

هم اوست که پند را دارویی می داند که بیمار را تندرست میکند و آن را پزشکی می داند که در معالجه بیماری، سخت به او نیازمندیم:

پشیمانی آیدت زین کار پیش     ز گفتار ناخوب و کردار خویش
تو بیماری و، پند داروی توست       بگوییم همی، تا شوی تندرست

وی در موارد فراوان راستی را می ستاید و کژی و ناراستی را نکوهش میکند و معتقد است راستگویان از آرامش روحی سود میبرند:

به گیتی به از راستی پیشه نیست
زکژی بتر هیچ اندیشه نیست

اگر بگوییم شاهنامه کتاب طهارت روح و مکارم اخلاق است سخن به گزاف نگفته ایم. تسلط روح تراژدی بر کلیت شاهنامه، خواننده را عملاً به گساردن غم دیگران خوگر کرده، به تزکیه نفس او منجر می شود.

به راستی اگر این اثر عظیم را از آغاز تا انجام بخوانیم، پس از آن آرامش درونی و صفای باطن بیشتری در خود احساس خواهیم کرد و الحق باید گفت که اثر فردوسی نسخه ای از داروهای درمان روح نه، که عین شفای روان آدم است.
همچنین مضامین عالی اخلاقی که در متون کهن ادب پارسی به یادگار مانده است، برای مردم این سامان سند افتخاری به شمار می رود.
یکتاپرستی نخستین دعوت فردوسی از انسانهاست، شاهنامه با این ابیات که دال بر خضوع در برابر آفریننده توانای جهان است آغاز شده است:

به نام خداوند جان و خرد       کزین برتر اندیشه برنگذرد
خداوند نام و خداوند جای     خداوند روزی ده و رهنمای
خداوند کیوان و گردان سپهر     فروزنده ماه و ناهید و مهر
زنام و نشان و گمان برترست       نگارنده برشده پیکر است
به بینندگان، آفریننده را     نبینی، مرنجان دوبیننده را
نیابد بدو نیز اندیشه راه      که او برتر از نام و از جایگاه
سخن هرچه زین گوهران بگذرد    نیابد بدو راه، جان و خرد
خرد گرسخن برگزیند همی     همانرا گزیند که بیند همی
ستودن نداند کس او را، چوهست      میان، بندگی را ببایدت بست
خرد را و جان را همی سنجد اوی     در اندیشه سخته کی گنجد اوی؟
بدین آلت رای و جان و زبان      ستود آفریننده را کی توان؟
به هستیش باید که خستو شوی       زگفتار بی کار یکسو شوی
پرستنده باشی و جوینده راه         به ژرفی به فرمانش کردن نگاه

اشتراک گذاری

پاسخی بگذارید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *