تئوری شعور از نگاه هومیوپاتی

دکتر «مسعود ناصری» محقق، نویسنده و دانشمند معاصر ایرانی، درسال ۱۳۳۶ درشهر نقده بدنیا آمد. برخی از مدارک کسب شده و تحقیقات ایشان برای اطلاع بیشتر به شرح زیر ارائه می‏گردد:

لیسانس مهندسی مکانیک از دانشگاه شریف، فوق لیسانس علوم و مهندسی راکتورهای اتمی‏ از دانشگاه لندن، فوق دکترای روشهای عددی در معادلات ترانسپورت از انگلستان، دیپلم پزشکی هومیوپاتی از انگلستان، سه سال تحقیق درآیرودینامیک درسازمان هوانوردی و فضانوردی آمریکا (ناسا) و غیره.

ایشان بنیانگذار «تئوری شعور» می‏باشند که برای اولین بار در سال ۱۳۷۵ در همایشی که در ارتباط با پزشکی هومیوپاتی در لندن برگزار شد ارائه شده است. این تئوری، بسیار جامع بوده و کاربردهای زیادی در فلسفه، جامعه شناسی، مدیریت، بهداشت و تغذیه، گیاه شناسی، پزشکی، دامپزشکی وکشاورزی دارد.

دکتر ناصری معتقد است که: شعور وجود داشته و همچنان نیز وجود دارد! درست مثل نیروی‏ جاذبه که قبل از نیوتن نیز موجود بوده ‏است، هرچند کسی نمی‏توانست آن را توضیح دهد و یا توجیه نماید (آیا قبل از کشف نیوتن، سیبی از درخت نمی‏ افتاد؟). حتی انسان هزار سال قبل،  از وجود جاذبه آگاه بود و با استفاده از غلتاندن سنگ از یک بلندی و یا آسیاب آبی از آن استفاده می‏کرد.

تمام سلول‏های یک انسان (به جز سلول‏های خاکستری مغز) حداکثر در طول مدت هفت‏ سال کاملاً از بین ‏می‏روند و سلول‏های جدیدی جایگزین آنها می‏شوند.

یعنی اگر دوستمان را بعد از هفت سال ببینیم، حتی یک سلول این شخص همان نیست که ما آخرین بار دیده بودیم، ولی جالب است که شکل ظاهری وی صرف‏نظر از اثرات پیری، همان خواهد بود. لوزالمعدۀ انسان، اکثر سلول‏های خود را در شبانه‏ روز یک‏بار تجدید می‏کند، پوشش داخلی معده نیز هر سه روز یک‏بار تجدید می‏شود، گلبول‏های سفید، هر ده روز یک‏بار با گلبول‏های جدید جایگزین می‏گردند، ۹۸% پروتئین مغز در مدتی کم‏تر از یک ماه تعویض می‏شود و تمام این فرایندها به نحوی تنظیم می‏شوند که شکل کلی آن عضو باقی می‏ماند. پس بافت‏ها و سلول‏های بدن ما به صورت یک  «سیستم خودساز» دارای خصیصۀ «همانند سازی» است.

هر موجود زنده یک «سیستم زنده» است(رشد می‏کند) که از مجموعه سیستم‏های زندۀ کوچک‏تر تشکیل می‏شود و خودش نیز به نوبۀ خود زیرمجموعه‏ای از طبیعت است. یک‏ سیستم زنده علاوه بر خصیصۀ همانندسازی، دارای توان  «خودگردانی نسبی» نیز هست. بدین معنی که می‏تواند در پاره‏ ای موارد تحت تأثیر محرکی، از خود عکس ‏العمل نشان‏ بدهد یا خود‏را کنترل نماید و بدون عکس ‏العمل باقی بماند.

پس تمام کائنات و طبیعتی که در آن بسر می‏بریم، شبکه‏ ای به‏ هم‏ بافته‏ شده از سیستم‏های زنده (گیاهان، حیوانات، انسان……) را تشکیل می‏دهد که هر جزء این شبکه، خود یک‏ سیستم خودساز است و از خصوصیات همانندسازی و خودگردانی نسبی برخوردار است. باید توجه داشت که سیستم‏های زنده به نوعی با یکدیگر ارتباط دارند و تمام کائنات به‏ عنوان یک‏ سیستم هم پاس عظیم به حیات تک‏ تک اجزاء آن بستگی دارد و اگر بپنداریم که حتی یک باکتری بیهوده است، مرتکب اشتباه شده ایم.

در یک «سیستم‏ همپاس» حیات یک عضو وابسته به‏ حیات عضو دیگر است. این بدان‏ معنی است که یک میتوکندری نمی‏تواند بدون یک سلول وجود داشته ‏باشد و بالعکس، یک قلب نمی‏تواند وجود داشته ‏باشد، اگر مغز یا کلیه ‏ای موجود نباشدو بالعکس، جامعۀ انسانی نمی‏تواند وجود داشته‏ باشد، اگر جامعۀ باکتری‏ها موجود نباشد. کرۀ زمین با مشتری، کهکشان راه شیری با کهکشان آلفا ….

بنابراین هر سیستم زنده، مجموعۀ بسیار پیچیده‏ ای از اجزا است که رابطه ‏ای هم پاس بین یکایک اجزاء آن وجود دارد. اگر آشفتگی خاصی به هر جزء وارد شود نتیجۀ آن بلافاصله به دیگر اجزاء منتقل خواهد شد و بعد از مدتی، کل سیستم زنده را در بر خواهد گرفت.

هر عضو، استعداد تکثیر دارد و تکثیر هر کدام متأثر از تکثیر دیگر اعضا است. خود طبیعت به‏ عنوان یک سیستم زنده مکانیزم‏ های خاصی برای کنترل این تعادل دارد، حال اگر میزان تکثیر یک‏ عضو، ناسازگار با تکثیر دیگر اعضا باشد سلامتی طبیعت به خطر می‏افتد که مشابه این حالت در سرطان دیده می‏شود. یعنی سلولی زیاده طلب می‏شود و شروع به تکثیر بی‏ رویه می‏کند که در دراز مدت به کل سیستم صدمه وارد می‏کند.

پس شبکۀ رابطی وجود دارد که بین اجزاء جهان حاکم است و به ماده شکل می‏دهد، ذرات بنیادی را در کنار هم قرار می‏دهد، اتم، مولکول، سلول، گیاه و…. حیات سیستم زنده را مفهوم می‏بخشد. ساختار مادی تمام اجزاء جهان مشترک است، همگی از «ذرات بنیادی» ساخته شده‏ اند، آنچه که موجب پیدایش اشکال گوناگون ماده شده‏است و می‏شود، همان «شبکۀ رابط» است. می‏دانیم که همۀ عکس‏ها از نقطه ساخته شده ‏اند ولی آنچه عکس شما و عکس یک ساختمان را متمایز می‏کند، مجموعه روابطی است که بین نقاط بر قرار است. در بین موجودات زنده، این شبکه، در هر رابطه، آن قدر خاص است که شما هیچ موجود زنده‏ ای را دقیقاً همانند موجود زندۀ دیگر نمی‏توانید پیدا کنید. شاید بهترباشد این شبکۀ ارتباط را «شعور» بنامیم، این جا شعور به معنای آگاهی است و منظور عقل یا هوش نیست.

در یک سیستم زنده، شعور هر جزء ضمن اختصاص داشتن به آن جزء، بخشی از شعور سیستم زندۀ غالب بر آن و بالاتر، بخشی از شعور جهان است. مثلاً کبد در انسان، خود یک‏ سیستم زنده است که دارای شعور خاص خودش است (شعور کبد: مجموعه‏ ای از شعورهای انواع بافت‏ها وسلول‏ها) که آن شعور، ضمن اختصاص داشتن به کبد، بخشی از شعور انسان است که آن نیز بخشی از شعور طبیعت است.

پس حیات من بستگی دارد به حیات مجموعۀ اعضای بدنم، گیاهان، حیوانات، دیگر انسان‏ها، طبیعت، کرۀ زمین، ماه و…….

یک ‏سیستم ‏زنده به‏ عنوان‏ مجموعه ‏ای ‏از اجزاء، زمانی ‏در بهترین وضعیت خود(سلامتی) هست‏‏ که ‏اجزاء‏ آن‏ ساختاری«بوز-اینشتین(Bose-Einstein condensate)» تشکیل دهند. یعنی ساختاری که هر جزء آن نه تنها مانند کل، عمل کند بلکه هر جزء همان کل است و بین تمام اجزاء آن تعادل و هماهنگی کامل وجود دارد.

براین ‏اساس، با توجه به کیفیت شعور بوز-اینشتینی می‏توانیم سلامتی و بیماری را اینگونه تعریف کنیم:

سلامتی یعنی شعور بوز-اینشتینی(تعادل)، بیماری یعنی انحراف از شعور بوز-اینشتینی (عدم تعادل) که شعور ناهنجار نیز می‏نامند. شدت بیماری نیز به میزان این انحراف بستگی دارد، هر قدر انحراف بیشتر باشد، شدت بیماری زیادتر خواهدبود. مرگ، انحراف کامل شعور از حالت بوز-اینشتینی است که موجب فروپاشی کل شبکۀ ارتباطی بین شعور اجزاء یک موجود می‏گردد.

پس طبق قانون اول شعور می‏گوئیم: هر ذره‏ ای در جهان، شعور خاص خودش را دارد! اشکال گوناگون ماده چیزی نیست مگر نمود قابل مشاهده این شعور! فرهنگ‏های مختلف نام‏های گوناگونی به این شعور داده‏ اند:

نیروی حیات در ایران، پرانا در هند، چی در چین، مانا در جزایر پولنزو…….

سؤال: شعور به کدام قسمت از بدن تعلق دارد؟  تا دورۀ رنسانس، شعور را در قلب می‏دانستند بعدها علم کالبد شناسی روشن کرد که قلب، تنها یک عضله و یک پمپ ساده است. چون مغز، عضوی بسیار پیچیده است، شعور به مغز ارتباط داده‏ شد که هنوز بسیاری بر این باورند. لیکن بحث بالا مشخص می‏کند که شعور به همه جای بدن تعلق دارد. به ‏عنوان مثال غشاء سلول دارای شعور است، چرا که می‏تواند تشخیص دهد که کدام مولکول را بگیرد و کدام را رها کند.

هر مادۀ غذایی برای خود شعوری دارد و می‏تواند شعور انسان رامتأثر نماید. با ورود مواد مختلف به بدن، ترتیب بیوشیمی‏ بدن تغییر می‏کند و طبعاً اعضایی که در ارتباط با آن تغییر قرارگرفته‏ اند، دچار تغییر در سیگنال شعور می‏شوند. در نهایت تغییر شعور یک عضو موجب تغییر شعور کل انسان می‏گردد.

این در حالی است که شعور مواد غذایی بطور مستقیم نیز می‏تواند شعور عضوی را که با آن در ارتباط است (عمدتاً سیستم گوارش، خون و ادراری) متأثر نماید.

آشکار است که این تأثیر می‏تواند در جهت مثبت و یا منفی باشد و یا به‏ نوعی دیگر می‏تواند شعور شخص را هنجارتر یا ناهنجارتر نماید. انسان سالم هیچ ناهنجاری شعوری ندارد و در نتیجه مستعد هیچ نوع بیماری نیست. او وقتی در معرض محرکی (چه میکروب و چه ترس یا خبر ناگوار) قرار می‏گیرد تنها بطور موقت متأثر می‏شود، ولی سریع حالت عادی خود را بازمی‏یابد.

در بدن انسانی با ناهنجاری شعوری، سلول‏های معیوب بسیاری هستند که زاییدۀ همان ناهنجاری‏ها هستند و همین سلول‏ها هستند که مقدار زیادی از غذا را مصرف می‏نمایند. با سالم شدن انسان، سلول‏های معیوب، میدان را خالی می‏کنند و قطعاً نیاز به غذا کاهش می‏یابد.

اگر دقت نمائید انسان‏های سالم، غذای اندکی می‏خورند و علی‏رغم آن، انرژی نسبتاً زیادی در مقایسه با یک انسان معمولی دارند و در حقیقت در مسیر زندگیشان بسیار شاداب و سلامت هستند. شرط سلامت احساس این است که انسان شعور خود را جزئی از شعور کل بداند و اولویت را به شعور کل بدهد. در چنین حالتی، احساس بسیار زیبایی بوجود می‏آید که شاید مناسب‏ترین کلمات برای توصیف آن  «آرامش درون» است.

 

داروهای هومیوپاتی

هومیوپاتی، یک طب طبیعی و مکمل است که بدون عوارض جانبی، بدون اعتیاد، بدون آزمایش روی حیوانات و فقط روی انسان‏های داوطلب در شرایط ویژه، اثبات دارویی انجام می‏دهد و با کمک به سیستم دفاعی بدن، درمان کل شخصیت بیمار را هدف قرار می‏دهد. براساس قانون مشابهت‏ ها، هر ماده ‏ای در روی زمین که قادر باشد علائم بیماری را در یک فرد سالم ایجاد کند، عامل یک داروی هومیوپاتی است!

در پزشکی هومیوپاتی، داروها از طبیعت گرفته می‏شوند، هر آنچه در طبیعت وجود دارد، دارای شعوری خاص (نیروی حیاتی) است. بنابراین تمام اجزاء طبیعت می‏توانند به ‏عنوان داروی هومیوپاتی بکار روند. بدین منظور، تمام اجزاء طبیعت شامل جامدات و مواد معدنی، گیاهان و درختان، حشرات، جانداران دریایی و زمینی، انسان و……  می‏توانند مورد استفاده قرار بگیرند. تابحال بیش از ۳۰۰۰ نوع داروی هومیوپاتی شناخته‏ شده ‏است که از منابع ذکر شده مشتق شده ‏اند.

واقعیت این است که بدن انسان بهترین کارخانۀ داروسازی است، داروهای آن هیچ عوارض جانبی ندارند و مقدار و دفعات و دستور مصرف آنها نیز به‏ همراه خودشان است و درحقیقت همان قدر تولید می‏شوند که مصرف می‏شوند. این کارخانۀ داروسازی بدن توسط شعور (نیروی حیاتی) کنترل می‏شود، لذا وقتی در بهترین وضعیت خود کار می‏کند که شعور حاکم، هیچ ناهنجاری خاصی نداشته باشد (نیروی حیاتی متعادل). در صورت بروز هر نوع اختلالی، بیوشیمی ‏بدن مختل می‏شود و در نتیجه نوع و مقدار مواد ساخته شده از حالت عادی خارج می‏گردد و بدن مجبور می‏شود برای بقاء خود تغییراتی در خود بوجود بیاورد. در نتیجه کارکردهای افراطی یا تفریطی دستگاه‏ها و انواع بیماری‏ها آشکار می‏شوند.

کاری که پزشکی هومیوپاتی در بیماری انجام می‏دهد، اصلاحِ شعورِ مختل شده است، تا بدن، خود، هر دارویی را به همان مقداری که نیاز دارد بسازد. شعورِ هر آنچه که مورد نظر ماست، به آب، با درصدی الکل ( آب مقطر خالص و حد اقل ۲۰% اتیل الکل) انتقال داده می‏شود و آن، به‏ بیمار تجویز می‏شود. در اینجا از آب به‏ عنوان یک مادۀ حامل استفاده می‏گردد چون در طبیعت، آب در بدن تمام موجودات زنده وجود دارد و بهترین جاذب شعور است و لازم به تأکید است که منظور آب درمانی نیست. ما اعتقاد داریم حقیقتی که عمل می‏کند، یک انرژی لطیف و نافذ است که اثر درمانی دارد و توان داروهایی که از عدد آواگادرو می‏گذرد، این را ثابت می‏کند.

در سال ۱۸۱۱ میلادی یک فیزیکدان ایتالیایی به نام آواگادرو (Avagadro)  ادعا کرد، یک مولکول گرم از هر ماده دارای تعداد مساوی مولکول می‏باشد که تراکم آن در شرایط استاندارد (حرارت صفر درجه سیلسیوس و فشار ۱/۰۱۳ نیوتن بر مترمربع) مقدار ثابتی است. او ثابت کرد، تعداد مولکول‏ها در یک مولکول گرم از هر ماده ۶.۴ x 10  مولکول می‏باشد. هنگام تهیۀ داروهای هومیوپاتی در ادامۀ توالی رقیق کردن و تجاوز از حد آواگادرو، به این نتیجه می‏رسیم که: «همۀ داروهای توان‏دار شده، بالاتر از ( ۱۲C ) 24X  دارای هیچ مولکولی از ماده اولیه نمی‏باشند!»

برای اثبات این نکته، طی مطالعۀ خواص شیمیایی داروهای هومیوپاتی متوجه شدند، در لابلای مولکول‏های محلول «سوراخ‏های غیر متقارن» به اثبات رسیده است که این سوراخ‏ها، در آب الکل خالص وجود ندارد. ولی شکل این سوراخ‏ها، با شکل مولکول‏های مادۀ مؤثر در تنتور مادر (Mother  Tinctute -داروی هومیوپاتی در غلیظ‏ترین فرم یا داروی صفر که هنوز توانمند نشده است.)  ارتباط دارد و این یعنی پوتنس بالا دارنده «اثر انگشت» و علامت شناسایی تنتور مادر می‏باشند.

داروهای هومیوپاتیِ در دسترس به فرم مایع، قرص، دانه‏ های‏ گرد، پودر، کرم، پماد و….می‏باشند که در ایران بیشتر به صورت مایع، قرص یا دانه‏ های گرد استفاده می‏شوند.

نگهداری و مصرف داروهای هومیوپاتی

داروهای هومیوپاتی با حجم بسیار کمی ‏که دارند، بسیار حساس هستند و نباید با دست تماس پیدا کنند، چون تأثیر شیمیایی آمینو اسید پوست ممکن است روی آنها اثر بگذارد. داروها باید داخل ظرف‏های شیشه‏ای کهربایی در جای خنک، خشک و تاریک، دور از موادی با بوهای قوی مانند عطر یا مواد شیمیایی نگهداری شده و درِ آن به خوبی بسته باشد. هنگام استفاده، دارو را داخل سرِ بطری یا قوطی و یا با استفاده از یک قاشق خشک و تمیز، زیر زبان بگذارید و بدون خوردن آب اجازه دهید تا با بزاق دهان حل شود.

در زمان استفادۀ دارو، باید دهان شما تمیز بوده و نیم‏ساعت قبل و نیم‏ساعت بعداز مصرف، چیزی میل نکنید. در طی دوران درمان به روش هومیوپاتی، برای گرفتن نتیجۀ بهتر، از مصرف مواد زیر خودداری کنید، چون استفاده از آنها می‏تواند موجب اختلال در عمل‏کرد و کم‏تر کردن تأثیر دارو شود.

موارد پرهیز به شرح زیر می‏باشند:

     سیر ( خام، پخته یا  ترشی )

     نسکافه ( قهوه، شکلات، بستنی یا شیرینی )

     نعناع(خام یا عرق نعناع، ولی به صورت پخته در غذا مانعی ندارد)

     سیگار و تنباکو

     نوشیدنی‏ های حاوی الکل

نکته:  پس از اتمام مصرف دارو، تا هر زمان که رژیم هومیوپاتی خود را حفظ کنید، تأثیر دارو عمیقا در بدن شما پایدار خواهد ماند.

 

منا بع: ( References)

 علم شفا بخش هومیوپاتی/ پرفسور جورج ویتولکاس/ ترجمۀ مجید آصفی

 یک کوانتوم، عرفان و درمان ( پزشکی هومیوپاتی ) / دکتر مسعود ناصری

اشتراک گذاری

پاسخی بگذارید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *