تاریخ ادیان – نوشتار دوم

بررسی دقیق‏ زمان نوشتن تورات

در نوشتار قبلی گفتیم که سبک و سیاق و حتی موضوعاتی را که تورات به آن می‏پردازد به نحوی است که به سادگی می‏توان تشخیص داد که تورات در زمان موسی نوشته نشده است.

در آن زمان، یعنی زمان نزول تورات به موسی، قوم بنی اسرائیل قومی کوچنده وبیابانگرد و سرگردان بوده‏ اند ولی نحوۀ گفتگوی یهوه دربارۀ آنها، آنگونه است که این قوم کشاورز و دارای خانه و کاشانه و حیوانات اهلی بوده‏اند.

اکنون بر ترجمۀ آیۀ ۱۴ تا ۲۷ سورۀ ۳۴ از کتاب « سِفر خروج »  (Exodes)  به یونانی توجه فرمائید.

«و زنهار خدای غیر را عبادت منما.  خدایان ریخته‏ گری شده (گوساله سامری) برای خود مساز. عید فطیر را نگه دار….   هر نخست‏ زاده از حیوانات اهلی را، چه از گاو و چه از گوسفند،  و برای نخست‏ زادۀ الاغ، بره ‏ای قربانی کن و اگر قربانی ندهی گردن الاغ را بشکن و ….

در وقت شخم‏ زنی و در زمان درو نیز سبت را نگه دار و…. (هنگام) عید نوبرحصاد(برداشت محصول) و (هنگام عید) جمع و در تحویل سال، سالی سه‏ بار همۀ ذکور و اناث در حضور خداوند حاضر شوید … خون قربانی مرا با خمیرمایه مگذران و قربانی عید فصح تا صبح»

همانگونه که در متن دیده می‏شود، “یهوه” خدای یهود، دستورات قربانی کردن را به هنگام کاشت و درو محصول صادر می‏کند که مختص یک کشاورز و گله‏دار است و این به معنی حداقل ۸۰۰ سال بعد از زمان موسی می‏باشد.

 بررسی حضور اسطوره‏ های قدیمی‏تر از تورات، در تورات

چگونه اسطوره‏ ها در طول تاریخ سفر می‏کنند و از دیاری به دیار دیگر می‏روند.

یک‏ قوم‏ نو، یک‏ مجموعۀ نوین‏ اسطوره‏ ها، یک‏ دین ‏نو، دیاری‏ است که اسطوره‏ ها به ‏آن سفر می‏کنند.در این سفر تغییر می‏یابند و خود را با آن « دیار نو» تطبیق می‏دهند.

تورات مملو از این اسطوره‏ ها است که از دیاره ای دیگر آمده‏ اند. یکی از آنها اسطوره‏ای است که متن آن در حفاری‏های بابل از پادشاه مقتدر اکد بنام “سارگن” Sargon  بدست آمده ‏است.

اسطوره سارگن، پادشاه اکد

از الواح گلی به خط میخی آشوری بدست‏ آمده و خوانده ‏شده، متن زیر استخراج شده ‏است (نقل از دانشنامه ویکی پدیا):

 

My mother was a high priestess, my father I knew not. The brothers of my father loved the hills. My city is Azupiranu, which is situated on the banks of the Euphrates. My high priestess mother conceived me, in secret she bore me. She set me in a basket of rushes, with bitumen she sealed my lid. She cast me into the river which rose over me. The river bore me up and carried me to Akki, the drawer of water. Akki, the drawer of water, took me as his son and reared me. Akki, the drawer of water, appointed me as his gardener. While I was a gardener, Ishtar granted me her love, and for four and […] years I exercised kingship.[4]

برگردان فارسی:

“مادر من یک کاهنه مقدس بود. پدرم را نشناختم. برادران پدرم تپه‏ ها را دوست داشتند. شهر من “آزو پیرانو” در کرانۀ رود فرات قرار داشت. مادر کاهنۀ من، مرا باردار شد و مخفیانه بدنیا آورد. او مرا در یک سبد حصیری قرارداد و روزنه‏ های‏ آنرا با قیربست وبه‏ آب‏رود انداخت و (رودخانه) مرا فراگرفت. رود مرا حمل کرد به سوی “آکی” میراب. او مرا از آب گرفت و همچون پسر خود بزرگ کرد.  “آکی” میراب مرا به‏ عنوان باغبان خود معین کرد. در آن زمان که من باغبان بودم”

این اسطوره داستان کودکی ناخواسته است که پنهانی به دنیا می‏آید، در زنبیل حصیری گذاشته‏ می‏شود و روزی از آب گرفته می‏شود و به پادشاهی می‏رسد.

به سادگی می‏توان دریافت که  این داستان همان داستان کودکی موسی در تورات است. فقط زمان زندگی این پادشاه که بنیانگذار حکومت اکدیان در بین‏ النهرین است، ۲۳ قرن قبل از میلاد مسیح بوده است و موسی به روایت تورات حدود قرن ۱۳تا ۱۶ قبل از میلاد زیسته ‏است و خود تورات هم حدود قرن پنجم تا ششم ق م نوشته‏ شده ‏است.

یعنی۱۸قرن بعد از سارگن اسطورۀ او در تورات می‏آید با این تفاوت که رود”فرات” به رود”نیل” تبدیل شده و”آکی آبکش رودخانه” به همسر فرعون و تمایزات کوچک دیگر.

تأثیر اسطورۀ سارگن در داستان موسی مورد تأیید تقریباً تمامی محققین غربی می‏باشد و حتی در دانشنامۀ ویکی پدیا نیز به این وابستگی اشاره شده ‏است.

جالب اینجاست که یک گروه از شخصیت‏های اسطوره‏ای دارای همین داستان کودکی بوده ‏اند و گویا جذاب بودن آن باعث استفادۀ گسترده از آن شده ‏است !   هرکول (نیمه خدای اسطورۀ یونان) و گیلگمش (پهلوان بابلی) از اعضای معروف این گروه بوده‏ اند.

تأثیرات دین زرتشت بر تورات

برای آنکه این تأثیرات را بررسی کنیم، لازمست به وضعیت تاریخی یهودیان، قبل و بعد از اسارت در بابل نگاهی بسیار گذرا بیافکنیم:

بنابر روایات یهودی بعد از مرگ موسی  قوم بنی‏ اسرائیل به رهبری یوشع به فلسطین آمد و در جنگ با فلسطینیان پیروز شد و شهر“اریحا”پایتخت آنان را  تسخیر نمود و درآنجا مستقر گردیده و به‏ تدریج شهرهای فلسطینیان را یکی پس از دیگری به تصرف درآورد.

کشاورزی رونق بسیار یافت و جمعیت، رو به افزونی گذاشت. اندک‏ اندک قوم بنی ‏اسرائیل از یهوه فاصله گرفتند و یکی از خدایان قدیمی و محلی بنام “بعل” را پرستش کردند که از خدایان بابلی بوده و حامی کشاورزان و گله‏ های آنان .

ولی در همین زمان هم گروهی بودند که هنوز اعتقاد خود را به “یهوه” از دست نداده ‏بودند. بزرگان این گروه اقلیت، در طول صدها سال به تبلیغ دین اصلی موسی می‏پرداختند و به آنان “انبیاء بنی‏ اسرائیل” گفته می‏شود.

بر اساس اعتقاد یهود، مجموعه کتبی که از آنان به جای مانده، بخشی از کتب مقدس یهودیان بشمار می‏رود که به آنها “نبییم” (Nabiim) می‏گویند.

از آن جمله است کتاب “اشعیای نبی”  قرن ۸ ق‏م، کتاب“عاموس نبی” قرن ۸ ق‏م،  کتاب “ارمیای نبی” قرن ۷ ق‏م و از همه مهمتر کتاب“دانیال نبی” قرن ۶  ق‏مری  است که از نظر تاریخ ادیان بسیار در خور توجه است که بعداً دربارۀ آن بیشتر خواهیم گفت. البته باز باید خاطرنشان کرد که محققین کتب مقدس یهود طی بررسی‏هائی نتیجه گرفته ‏اند که حتی این کتابها هم بسیار دیرتر از زمان زندگی نبی‏ها  نوشته شده‏ اند.

جایگیر شدن یهودیان در سرزمین فلسطین و ازدیاد نفوس و ارتقاء حجم روابط اجتماعی و بازرگانی، ایجاب می‏کرد که این جامعه، اندک‏ اندک زیر پوشش عملی قانون درآید.

در پی این نیاز، مردم برای ادارۀ امور، افرادی از بزرگان را به‏ عنوان “قاضی” برگزیدند که ناظر بر اجرای قوانین باشند و نیز در صورت نیاز، قوانین جدیدی از اصول اولیۀ دین یهود استخراج نمایند. در واقع نوعی”اجتهاد” در دین ‏یهود بوجود‏آمد. این دوره از زندگی قوم یهود”دورۀ قضات” یا “داوران” نامیده‏ شده ‏است.

این‏ قضات تاحدود قرن ۶ ق‏مری امور را اداره‏ می‏کردند. بعداز”دورۀ قضات”  بالاخره ‏اسرائیلیان یک ‏پادشاه انتخاب‏ کرده، اولین دولت رسمی اسرائیل را تشکیل ‏دادند.

شروع این پادشاهی با انتخاب “شائول بن قیس” و بعد از آن“داوود” و سپس به پادشاهی “سلیمان نبی” می‏رسد.

باید توجه‏ داشت که پادشاهان، هم شاه بوده ‏اند و هم پیغمبر (نبی) بنابراین می‏توان ظهور“پادشاهان پیامبر” و یا “پیامبران پادشاه” را در تاریخ ادیان بین النهرین به یهودیان نسبت داد. در این نوع حکومت، پادشاه شخصی است که رسماً “نبی” یعنی پیشوای دینی قوم است و حکومت مطلقه را نیز دارد.

اوج سلطنت پیامبران یهود “سلیمان  نبی” است.

او پادشاهی قدرتمند بود و در زمان او یهودیان به اوج رفاه و قدرت رسیدند.

سلیمان نبی در شهر اورشلیم و یا بیت المقدس معبدی بسیار با شکوه و مجلل ساخت که در تاریخ از آن بنام “معبد سلیمان” یاد می‏شود و تا چند نسل بعد از او مرکز عبادی_سیاسی پادشاهان یهود بود.

 واقعۀ تسخیر بیت المقدس ( اورشلیم )  و اسارت قوم یهود

در سال ۵۸۶ ق‏مری بخت ‏النصر پادشاه بابل به سرزمین یهودیان حمله آورد و معبد سلیمان را غارت و خراب کرد و بسیاری از بزرگان قوم را به شهر بابل  (پایتخت کشور بابل) برد.

هنوز هم دیواری از معبد سلیمان در شهر بیت‏ المقدس وجود دارد که به “دیوارندبه” معروف است و یهودیان در آنجا زیارت‏ کرده و درپای آن دیوار، بیاد پادشاهان پرشکوه یهود، گریه وزاری می‏کنند.

 آزادی یهودیان به دست  کوروش ، پادشاه هخامنشی

اسارت قوم یهود در بابل، یک نقطۀ عطف تاریخی در زندگانی قوم  یهود محسوب می‏شود. این اسارت ۴۷ سال طول کشید نهایتاً قوم یهود به ‏دست کوروش، شاهنشاه ایران آزاد گردید.

آن گروه از یهود که مایل بودند، در بابل ماندند و تشکیل مهاجرنشین یهودی دادند و گروهی به بیت المقدس بازگشتند.

دستورکورش برای بازسازی معبد سلیمان و بازنویسی کتاب مقدس

کوروش دستور داد معبد سلیمان را دوباره بازسازی کنند تا یهودیان بتوانند آداب و مناسک مذهبی خود را در آنجا به جای‏ آورند. در سال ۵۲۰ ق‏مری ، معبد دوباره برپاشد و قوم یهود دوباره صاحب یک مرکزیت  دینی شد.

کوروش شاهنشاه ایران همواره دین و مذهب را در تمام کشورهای زیر سلطۀ خود آزاد اعلام می‏نمود و از این‏رو می‏توان او را از پایه گذاران قانون حقوق بشر دانست.

کوروش همچنین یک کاهن یهودی بنام “عزرا”را مأمور جمع‏ آوری و بازنویسی کتاب مقدس نمود.

در خود کتب مقدس یهود نیز از این پادشاه ایرانی به نیکی یاد و ستایش شده ‏است.

حضوربزرگان یهودی درهخامنشیان نفوذ آهستۀ دین زرتشت در دین یهود

آزادی از اسارت بابل بدست ایرانیان باعث ارتباط دو قوم ایرانی و یهود گردید. بسیاری ازشاهزادگان وانبیاء‏یهود به‏ دربارایران اتصال‏ یافتندودراین ارتباط اندک‏ اندک با عقاید زرتشتی آشنا گردیدند.

چون بسیاری از عناصر دین زرتشت در دین یهود وجود نداشت و جای این عناصر در دین یهود خالی بود، این شاهزادگان و انبیاء، عناصر اعتقادی زرتشتی را وارد دین خود کردند و باعث تکامل آن شدند که در فراز بعدی به دو عنصر اصلی اعتقادی اشاره می‏کنیم:

اعتقاد به رستاخیز واهریمن  قبل و بعد از اسارت یهود

اگر کتب مقدس را برحسب زمان مرتب کنیم، اولین بار که نامی از رستاخیز در کتب مقدس می‏آید در کتاب دانیال نبی است.

 قبلاً گفتیم که دانیال از انبیاء بنی‏ اسرائیل بود که مدتی در دربار هخامنشیان، در شهر شوش بسر برد. هم‏ اکنون در شوش استان خوزستان مقبره ‏ای وجود دارد که به این نبی نسبت داده می‏شود.

قبل از اسارت، قوم یهود به زندگی پس از مرگ اعتقادی نداشت و برآن بود که روح مردگان پس از مرگ در دره‏ای بنام “شئول” وجودی بیرنگ و نامعلوم دارند.

از متون تورات هم برمی‏آید که عقاب و پاداش برای مؤمنین در همین جهان است که پاداش‏ها نیز همه مادی و به همین دنیا تعلق دارند. مانند ازدیاد گله وکشاورزی پربار به عنوان پاداش و از دست دادن آنها به عنوان عذاب.

پس از آشنایی با زرتشتیان، “قیامت” یا “رستاخیز” وارد دین یهود شد. این عقیده بیان می‏داشت که در روز قیامت، مردگان برمی‏خیزند و یک به یک مورد حساب واقع می‏شوند وگنهکاران به جهنم و پاکان به بهشت  می‏روند.

در اینجا به خوبی مشهود است که یک قدم تکاملی در دین یهود در تعامل با دین ایرانیان برداشته‏ شده‏ است.

بد نیست در اینجا گریز کوتاهی به موضوع حساب و کتاب آخرت  در دین زرتشت داشته‏ باشیم.

مینوک خرد آیۀ ۱۱۰:

«در روز حساب کارهای نیک و بد توسط سروش (فرشته) “ورشن” در ترازوی عدل سنجیده می‏شود و دراین سنجش کمترین کم وکاستی وجود ندارد و…»

عنصر اعتقادی دیگری که جای آن در دین یهود خالی بود و در تعامل با ایرانیان تکمیل شد اعتقاد به “شیطان” است.

شیطان که همان “اهریمن”زرتشت است قبل از اسارت در دین یهود وجود نداشته ‏است.  حتی موجودی که در بهشت، آدم وحوا را اغوا می‏کند، شیطان نیست بلکه مار است. موجودی بنام  شیطان برای توجیه بدی‏ها وگناهان در این دنیا لازم بود و برای آنکه گمراهی انسان‏ها را از درگاه الهی شرح دهند، نیاز به وجود او داشتند. این شخصیت توانست باز اعتقاد یهودیان را یک قدم فراتر برده و اعتلاء ببخشد.

 

اشتراک گذاری

پاسخی بگذارید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *