دیدگاههای مختلف افراد در مورد علم ارزشها (اخلاق)
دیدگاههای افراد نسبت به اخلاق به سه دسته تقسیم میشود:
حالت اول: افرادی که میخواهند انسانی اخلاقی باشند.
حالت دوم: افرادی که میخواهند از قوانین اخلاق آگاهی یابند.
حالت سوم: افرادی که اساساً میخواهند چیستی اخلاق را بدانند.
«اینکه چیزهای نیکو چیست، مستحبات چیست، سلام کردن افراد نسبت به هم چه حرمتی دارد، خُلق نیکو خوب است، یا غضب به فرودستان بد است، گذشت از گناه دیگران نیکو است، طلب خیر برای همنوعان واجب است، و…»، در قالب اخلاق میشناسیم که صورت عملی آن، رفتار اجتماعی فرد را تشکیل میدهد.
اگر اخلاق را مجموعۀ ارزشهای نیک و بد بدانیم که خاصیت آن رفعت و عروجی است که در شخصیت و روان انسان پدید میآورد، در این حالت «انسان اخلاقی» کسی است که به قوانین اخلاقی پایبندی لازم را دارد و هر چه این پایبندی بیشترباشد ،آن شخص اخلاقیتر خواهد بود.
به مجموعۀ این دانستههای اخلاقی، «علمِ اخلاق» گفته میشود. البته علم اخلاق با خود اخلاق تفاوت ماهوی دارد. در حقیقت علمِ اخلاق به بررسی و تحلیل تئوریهای اخلاق و نیز آگاهیهای اکتسابی از آن میپردازد. در این صورت، اگرچه عالم اخلاقی، از دانش اخلاقی بالائی برخوردار است، اما ممکن است خود، عامل به اخلاق نباشد. مانند کتاب فروش بیسوادی که همه گونه کتابی را میفروشد و یا عطاری که عرضهکنندۀ همه نوع عطری هست ولی خود چندان بوی خوشی نمیدهد.
فلسفۀ علم اخلاق نگاهی است که به ما میگوید اخلاق چیست؟ و صرفنظر از جزئیات، آیا اخلاق خوب است یا نه؟ چگونه بوجود آمده است؟ و سیرِ تاریخی آن و رابطهاش با سایر علوم چگونه است؟بر طبق دستهبندی فوق، گاهی شخص میخواهد فردی اخلاقی باشد، گاهی میخواهد از درک قوانین اخلاق برخوردار گردد و در حالت سوم میخواهد بداند که اساساً اخلاق چیست؟
خواستگاه حالت اول و دوم حوزۀ کلام و حالت سوم فلسفه میباشد.
در حالت اول و دوم، لازم است که شخص اعتقاد هم داشته باشد، ولی در حالت سوم، شرط اعتقادی، وجود ندارد.
پاسخی بگذارید