به استقبال بهار با نسیم نوروزی

ز کـــوی یار مـیــآید نسیم باد نوروزی                    از این باد ار مدد خواهی چراغ دل برافروزی

چو گل گر خرده ای داری خدا را صرف عشرت کن
که قارون را غلطها داد سودای زر اندوزی

ز جام گل دگر بلبل چنان مست می لعلست
که زد بر چرخ فیروزه صفیر تخت فیروزی

به صحرا رو که از دامن غبار غم بیفشانی
به گلزار آی کز بلبل غزل گفتن بیاموزی

بررسی جشن های ایرانی و زمان برگزاری آنها نشاندهنده ویژگیهایی مشترک در میان همه آنهاست. نخست اینکه تقریباً همگی در پیوند با
پدیده های طبیعی و کیهانی و اقلیمی هستند و به همین دلیل کوشش شده است تا زمان برگزاری آنها هر چه بیشتر با تقویم طبیعی منطبق باشد.

دوم اینکه تقریباً هیچکدام برگرفته از دستورهای دینی نیستند. با اینکه همواره پیروان ادیان گوناگون تلاش کرده اند که برخی از آنها را مراسم دینی خود معرفی کنند؛ اما نمی توان آنها را متعلق به هیچ دینی دانست. سومین ویژگی گردهماییها و مراسم ایرانی در این است که با سرور و شادی همراه هستند و غم و اشک و گریه در آنها جایی ندارد.حتی مراسم عید  « بمو » که در میان مانویان که اتفاقاً همزمان روز جانباختن مانی بوده، همراه با سرود و شادی برگزار می شده است.

چهارمین ویژگی جشنها و مراسم ایرانی در احترام و پاسداشت مظاهر طبیعت است. در هیچکدام آیینهای ایرانی اثری از خشونت و بدرفتاری نسبت به گیاهان و حیوانات دیده نمیشود. بلکه حتی با آیینهایی همراه است که به انگیزه پاکیزگی و پاسداری از محیط زیست برگزار میشود.

بگذریم از اینکه امروزه، روز سیزده بدر، روز سوگ طبیعت و تخریب و تباهی و آلودگی آن شده است و برای ایزد بانوی زمین، روز سیزده بدر غم انگیزترین روزهای سال است.  

ویژگی پنجم، پیوند ناگسستنی جشن های ایرانی با آتش است. حتی اگر آن جشن پیوند چندانی با آتش نداشته باشد، اما عموماً اخگری کوچک به آن رسمیت و تقدسی بیشتر می بخشد.

ششمین ویژگی عمومی جشنها و مراسم ایرانی چنین است که با زادروز یا سالمرگ کسی در پیوند نیست و آنگونه که از متون کهن همچون شاهنامه بر می آید، برای ایرانیان زادروز کسی اهمیتی فراوان نداشته و به ندرت آنرا ثبت میکرده اند؛ چرا که هر کسی روزی زایش یافته و روزی در میگذرد. آنچه برای ایرانیان با ارزش بوده و آنرا ثبت کرده و جشن می گرفته اند « انجام کاری بزرگ »بوده است که نمونه های آنرا در شاهنامه فردوسی میبینیم.

فردوسی نیز تنها به ثبت زمانِ پایانِ کار بزرگ خود که همانا  « سرایش شاهنامه »است بسنده کرده و از یادآوری صریح زادروزش خودداری کرده است.

هفتمین ویژگی های عمومی در گستردگی مراسم است. ایرانیان جشنها و آیین های میهنی خود را به گونه ای یکپارچه و با همبستگی و همزیستی شگفت انگیزی برگزار کرده و تفاوت های قومی و دینی و زبانی را عامل بازدارنده این یگانگی نمیدانسته اند. آیین های ایرانی متعلق به همه ایرانیان است و همه برای نگاهبانی از آن کوشیده اند.

کسانی که با تعصب های نابجای دینی یا قومی نقش خود در پاسداری فرهنگ ایران بیشتر از دیگران میدانند، به این همبستگی باشکوه مردمان ایرانی آسیب میزنند.

نوروز یکی از کهن ترین جشن های به جا مانده از دوران باستان است. خاستگاه نوروز در ایران باستان است و هنوز مردم مناطق مختلف فلات ایران نوروز را جشن میگیرند. زمان برگزاری نوروز، در آغاز فصل بهار است. نوروز در ایران و افغانستان آغاز سال نو محسوب می شود و در برخی دیگر از کشورها تعطیل رسمی است.

در تاریخ ۲۴ فوریه ۲۰۱۰ سازمان ملل متحد با تصویب یک قطعنامه در مقر سازمان در نیویورک، عید نوروز را (با ریشه ایرانی)به عنوان روز بین المللی نوروز و فرهنگ صلح در جهان به رسمیت شناخت.

جشن نوروز از لحظه اعتدال بهاری آغاز می شود. در دانش ستاره شناسی، اعتدال بهاری یا اعتدال ربیعی در نیمکره شمالی زمین به لحظه ای گفته میشود که خورشید از صفحه استوای زمین میگذرد و به سوی شمال آسمان میرود. این لحظه، لحظه اول برج حمل نامیده می شود و در تقویم هجری خورشیدی با نخستین روز (هرمز روز یا اورمزد روز) از ماه فروردین برابر است. نوروز در تقویم میلادی با ۲۱یا ۲۲ مارس مطابقت دارد.

پیشینه نوروز

در برخی از متن های کهن ایران ازجمله شاهنامه فردوسی و تاریخ طبری، جمشید و در برخی دیگر از متن ها، کیومرث به عنوان پایه گذار نوروز معرفی شده است. پدید آوری نوروز در شاهنامه، بدین گونه روایت شده است که جمشید در حال گذشتن از آذربایجان، دستور داد تا در آنجا برای او تختی بگذارند و خودش با تاجی زرین بر روی تخت نشست. با رسیدن نور خورشید به تاج زرین او، جهان نورانی شد و مردم شادمانی کردند و آن روز را روز نو نامیدند.

در مورد بنیاد جشن نوروز مطالب بیشماری بیان شده که در این جا نمونه هایی از آنها را ذکر مینماییم.

۱. در روایات زرتشتی و بیشتر نویسندگان ایرانی و عرب و شاعران ازجمله فردوسی، بنیاد آن را به جمشید پادشاه پیشدادی نسبت میدهند و میگویند: جمشید شاه تختی بساخت که دیوان آن را بدوش گرفته به هوا بردند و به یک روزه از کوه دماوند به بابل فرود آوردند، مردم با مشاهده این عمل در شگفت شدند و آن روز خاص را نوروز خواندند.فردوسی می گوید:

چو خورشید تابان میان هوا
نشسته برو شاه فرمانروا

جهان انجمن شد بر آن تخت او
شگفتی فرو مانده از بخت او

به جمشید بر گوهر افشاندند
مرآن روز را روز نوروز خواندند

سر سال نو هرمز فرودین
بر آسوده از رنج روی زمین

بزرگان به شادی بیاراستند
می و جام و رامشگران خواستند

چنین جشن فرخ از آن روزگار
به ما ماند از آن خسروان یادگار

 جم در ایران بسیار گرامی است و نامش با « shida » به معنی درخشان همراه است. در دوران  پادشاهی جمشید شکوه و نامیرایی فرمانروایی میک‏ند. و مردم در آسایش هستند و دوران درخشان ایران است.

۲. حکیم عمر خیام در نوروزنامه راجع به جشن نوروز می گوید:
از آن بوده است که آفتاب در هر ۳۶۵ شبانه روز و ربعی به اول دقیقه حمل بازآید و چون جمشید از آن آگاهی یافت آن را نوروز نام نهاده پس از آن پادشاهان و دیگر مردمان به او اقتدا کردند و آن روز را جشن گرفتند و به جهانیان خبر دادند تا همگان آن را بدانند و آن تاریخ را نگاهدارند و بر پادشاهان واجب است که آیین و جشن و رسم ملوک را به جای آرند. از بهر مبارکی و خرمی کردن در اول سال هرکسی در نوروز جشن کند تا نوروز دیگر عمر در شادی گذراندند.

۳. روایتی دیگر می گوید که نیشکر را جمشید، در این روز پیدا کرد و مردم از کشف و خاصیت آن متحیر شدند. سپس جمشید دستور داد تا از شهد آن شکر ساختند و به مردم هدیه دادند. آن روز را « نوروز » نامیدند.

۴. میگویند: اهریمن، بلای خشکسالی و قحطی را بر کره زمین فرو نشانید، اما جمشید به جنگ با اهریمن پرداخت وعاقبت اورا شکست داد. آنگاه خشکسالی و قحطی را از ریشه خشکانید و به زمین باز گشت. با بازگشت وی، درختان و هرنهال و چوب خشکی سبز شد بسا مردم این روز را « نوروز » خواندندو هر کسی  به یمن و مبارکی، در تشتی جو کاشت و این رسم سبزی نشانیدن در ایام نوروز از آن زمان تا به امروز باقی مانده است.

 ۵. در المحاسن و الاضداد نوشته شده« بیست و پنج   روز قبل از نوروز در صحن کاخ سلطنتی، دوازده ستون از خشت خام برپا میشد که بر هر یک از آنها یکی از حبوبات را میکاشتند و آنها را نمیچیدند مگر با نغمه سرایی و خواندن آواز. در ششمین روز نوروز این حبوب را میکندند و در مجلس پراکنده مینمودند وتا شانزدهم فروردین که مهر روز نام دارد آن را جمع نمیکردند.

نوروز در زمان هخامنشیان

نگاره مراسم پیشکش هدایا به پادشاه ایران در تخت جمشید. برخی از پژوهشگران، این مراسم را به نوروز مربوط میدانند. کوروش دوم بنیانگذار هخامنشیان، نوروز را در سال ۵۳۸ قبل از میلاد، جشن ملی اعلام کرد. وی در این روز برنامه هایی برای ترفیع سربازان، پاکسازی مکان های همگانی و خانه های شخصی و بخشش محکومان اجرا می نمود.

نوروز در زمان اشکانیان و ساسانیان

در زمان اشکانیان و ساسانیان نیز نوروز گرامی داشته می شد. در این دوران، جشن های متعددی در طول یک سال برگزار می شد که مهمترین آنها نوروز و مهرگان بوده است. برگزاری جشن نوروز در دوران ساسانیان چند روز (دست کم شش روز) طول میکشید و به دو دوره نوروز کوچک و نوروز بزرگ تقسیم می شد. نوروز کوچک یا نوروز عامه پنج روز بود و از یکم تا پنجم فروردین گرامی داشته می شد و روز ششم فروردین (خردادروز)، جشن نوروز بزرگ یا نوروز خاصه برپا میشد.در هر یک از روزهای نوروز عامه، طبقه ای از طبقات مردم (دهقانان، روحانیان، سپاهیان، پیشه وران و اشراف ) به دیدار شاه می آمدند و شاه به سخنان آنها گوش می داد و برای حل مشکلات آنها دستور صادر میکرد. در روز ششم، شاه حق طبقات گوناگون مردم را ادا کرده بود و در این روز، تنها نزدیکان شاه به حضور وی می آمدند.

در دوران ساسانیان، ۲۵ روز پیش از آغاز بهار، در دوازده ستون که از خشت خام برپا میکردند، انواع حبوبات و غلات ( برنج، گندم، جو، نخود، ارزن، و لوبیا)را می کاشتند و تا روز شانزدهم فروردین آنها را جمع نمیکردند. هر کدام از این گیاهان که بارورتر شود، در آن سال محصول بهتری خواهد داد(بیرونی در آثار الباقیه) .

در این دوران همچنین متداول بود که در بامداد نوروز، مردم به یکدیگر آب بپاشند. از زمان هرمز اول مرسوم شد که مردم در شب نوروز آتش روشن نمایند. همچنین از زمان هرمز دوم، رسم دادن سکه در نوروز به عنوان عیدی متداول شد.

نوروز در زمان سلجوقیان

در دوران سلجوقیان، به دستور جلال الدین ملک شاه سلجوقی تعدادی از ستاره شناسان ایرانی از جمله خیام برای بهترسازی گاهشمار ایرانی گرد هم آمدند.
این گروه، نوروز را در یکم بهار قرار دادند و جایگاه آن را ثابت نمودند. بر اساس این گاهشمار که به تقویم جلالی معروف شد، برای ثابت ماندن نوروز در آغاز بهار، مقرر شد که هر چهار سال یک بار، تعداد روزهای سال را ( به جای ۳۶۵ روز )، برابر با ۳۶۶ روز در نظر بگیرند. طبق این قاعده، می بایست پس از انجام این کار در ۷ دوره، در دوره هشتم، به جای سال چهارم، بر سال پنجم یک روز بیفزایند. این گاهشمار از سال ۳۹۲ هجری آغاز شد.

آیین های نوروزی

خانه تکانی یکی از آیین های نوروزی است که مردم بیشتر مناطقی که نوروز را جشن میگیرند به آن پایبندند. در این آیین، تمام خانه و وسایل آن در آستانه نوروز گردگیری، شستشو و تمیز می شوند. این آیین در کشورهای مختلف از جمله ایران، تاجیکستان و افغانستان برگزار می شود.

رسم افروختن آتش، از زمانهای کهن در مناطق نوروز متداول شده است. در ایران، این رسم به صورت روشن کردن آتش در شب آخرین چهارشنبه سال متداول است. این مراسم چهارشنبه سوری نام دارد.

پریدن از روی آتش در ایام نوروز نیز رایج است. جشن چهارشنبه سوری مانند دیگر جشن های ایرانی آیین های ویژه خود را دارد که به اختصار بررسی میکنیم:

 ۱-  آجیل مشکل گشا: این آجیل همان لرک lurk یا آجیل گاهنبارها است که در میان زرتشتیان با ترکیب هفت گونه خشک بار شامل، پسته، بادام، سنجد، برگه ی هلو، انجیر و خرما تشکیل می شود؛ که گاهی نارگیل، قیسی و مویز و نبات هم به آن میافزایند.

۲-  فال گوش: در مناطق زرتشتی نشین با ایستادن در زیر بام ها خواستار شنیدن پیامی از وی فروهی ها می باشند.

۳- فال کوزه: در این شب درون کوزه اشعاری ( بیشتر حافظ ) را درون کوزه ای همراه با چیزی از افراد مانند انگشتر یا گوش واره میانداختند و کودکی یک شعر و یک شی را در می آورد که نشان فال وی بود.

۴-  کجاوه بازی یا شال اندازی: که با آویختن کجاوه کوچکی که می سازند و یا شال کمر از بالای بام خواستار هدیه می شوند.

۵-  قاشق زنی: که بیشتر جنبه سرگرمی دارد و جوانان با انداختن چادر روی خود را میپوشانند و با زدن قاشق به هم به جلوی خانه ها رفته و خواستار هدیه می شوند.

۶-کوزه شکنی: با شکستن کوزه ای آب ندیده (نو) خواستار رفع بلا و قضا می شوند.

۷- گره کشایی: در این شب کسانی که فکر میکنند بختشان بسته است، با گره زدن بخشی از دستمال یا روسری خویش بر سر راهی میایستند و از اولین کسی که میگذرد میخواهد گره را باز کند تا بخت او هم باز شود.


۸–  آش چهارشنبه سوری: صاحب نذر با اعلام پختن آش از دیگران میخواهد که نذری اگر دارند بیاورد و در آش شریک شوند.


سفره های نوروزی


سفره های نوروزی یکی از آیینهای مشترک در مراسم نوروز در بین مردمی است که نوروز را جشن میگیرند. در این سفره هفت چیز قرار میگیرد که با حرف سین آغاز شده باشد؛ مثل سرکه، سنجد، سمنو، سیب و…

پهن کرد سفره هفت سین در ایران آداب و رسوم خاصی دارد. در بالای سفره  ( در دورترین فاصله از در )  آینه ای نشانه روشنایی گذاشته میشود، که در دو طرف آن شمعدانهایی دارای شمع  (نشانه نور و درخشش) نهاده شده (سنتا مطابق با شمار فرزندان خانواده) ، بعد از ورود اسلام به ایران نسخه ای از قرآن ، از شاهنامه یا دیوان حافظ نیز استفاده میشود،  بسیاری از خانواده ها یک کوزه آب باران را که قبلاً جمع آوری شده و یا کاسه آبی که حاوی برگ سبز انار، نارنج، یا شمشاد است نیز میافزایند، ظرفهای حاوی شیر، گلاب، عسل، شکر، (۱ و  ۳ و ۵ و ۷ عدد ) مرکز سفره عموما با گلدانی از انواع گلها، معمولا سنبل و شاخه های بیدمشک فرو گرفته میشود.


برای تزئین سفره از تخم مرغ رنگ شده استفاده میشود. بعد از ورود ماهی قرمز از چین به ایران از این ماهیهای کوچک جهت زیبایی سفره هفت سین استفاده میشود. تمامی هفت سینی که چیده میشود یک معنی خاص را نیز به همراه دارند. مثلا سیب نماد زیبایی وتن درستی است؛ سنجد به روایتی نماد عشق و محبت است؛ سبزه سرسبزی زندگی؛ سمنو برکت؛ سکه رزق و روزی؛ و سیر سمبل شفا و سلامتی است.


اما هفت سین از چه چیزی درست میشده؟ هر سینی جزو هفت سین نیست. باید شرایط سین ها با سنت متناسب باشد این شرایط عبارتند:


۱ : پارسی باشند: یعنی از واژه های اصیل باشند که در فرهنگ ایران باستان بوده است پس سکه چون عربی است نمی توانسته جزو هفت سین باشد.


۲ : گیاهی باشد: یعنی از گیاه باشد. البته سماق نمی توانسته جزو هفت سین باشد چون کلمه ای ترکی است.


۳: خوردنی باشد :یعنی قابل خوردن باشد یا استفاده بخوری از آن شود. پس سوسن و سنبل هم نمی تواند باشد. اما سبزی جزو هفت سین است.


اما هفت سین اصیل کدام است:


۱– سیر  ۲- سیب  ۳- سرکه  ۴- سمنو  ۵- سنجد   ۶- سبزی   ۷- سپند(گیاه مقدس زرتشتیان)


در کنار این سین ها در سفره نوروزی آب، آینه، کتاب مقدس، نان، گل، شراب، تنگ ماهی، تخم مرغ رنگ شده و… میگذاردند که به مناطق و فرهنگ بومی هر منطقه بستگی داشته و دارد.


جشن زایش اشو زردشت


ششمین روز فروردین که بنا به نظر بسیاری محققان و موبدان زرتشتی، سالروز تولد زردشت اسپنتمان است، به نوروز بزرگ معروف است. دراین روز زردشیان در آتشکده های هر شهر گردهم میآیند، به سخنرانیهای مذهبی گوش میدهند، اوستا میخوانند و تولد پیامبرشان را جشن میگیرند. آب پاشیدن به همدیگر، دود کردن اسپند و پخش کردن سنجد و آویشن نیز از دیگر مراسمهای این جشن است. گاتاخوانی، دف زنی و سخنرانی در مورد تاریخچه نوروز و جشن زایش زردشت از جمله برنامه های این مراسم می باشد.


سیزده به در


جشن سیزده فروردین ماه روز بسیار مبارک و فرخنده است. ایرانیان چون در مورد این روز آگاهی کمتری دارند آن روز را نحس می دانند و برای بیرونکردن نحسی از خانه و کاشانهً خود کنار جویبارها و سبزه ها می روند و به شادی می پردازند. تا کنون هیچ دانشمندی ذکر نکرده که سیزده نوروز نحس است. بلکه قریب به اتفاق روز سیزده نوروز را بسیار مسعود و فرخنده دانسته اند. مثلا در صفحهً ۲۶۶ آثار الباقیه جدولی برای سعد و نحس آورده شده که در آن سیزده نوروز که تیر روز نام دارد کلمهً (سعد) به معنی فرخنده آمده و به هیچ وجه نحوست و کراهت ندارد. سیزدهم هر ماه شمسی که تیر روز نامیده می شود مربوط به فرشتهً بزرگ و ارجمندی است که « تیر » نام دارد و در پهلوی آن را تیشتر می گویند.


سبزه گره زدن


افسانهً آفرینش در ایران باستان و مسئلهً نخستین بشر و نخستین شاه و دانستن روایاتی دربارهً کیومرث حائز اهمیت زیادی است. در اوستا چندین بار از کیومرث سخن به میان آمده و او را اولین پادشاه و نیز نخستین بشر نامیده است. گفته های حمزه اصفهانی در کتاب سنی ملوک الارض و انبیاء و گفته های مسعودی در کتاب مروج الذهب جلد دوم و بیرونی در کتاب آثار الباقیه بر پایهً همان آگاهی است که در منابع پهلوی وجود دارد. مشیه و مشیانه که پسر و دختر دوقلوی کیومرث بودند روز سیزده فروردین برای اولین بار در جهان با هم ازدواج نمودند. در آن زمان چون عقد و نکاحی شناخته شده نبود آن دو به وسیله گره زدن دو شاخه پایهً ازدواج خود را بنا نهادند. این مراسم را بویژه دختران و پسران دم بخت انجام میدادند و امروز هم دختران و پسران برای بستن پیمان زناشویی نیت می کنند و علف گره میزنند.


جشن اردیبهشتگان


جشن اردیبهشتگان که یکی از جشن های بزرگ دینی زرتشتیان است، با برابری روز و ماه اردیبهشت، یعنی دوم اریبهشت ماه تقویم فصلی هماهنگ است.
این روز بزرگ یادآور فروزه اهورایی اردیبهشت یا اشه وهیشته و ویژگیهای آن یعنی بهترین راستی و پاکی می باشد. اردیبهشت، دومین امشاسپند، دارای انگاره ای مادی است به نام آتش یا آذر، فروغی خدا داده که گرمی بخش و فروزان و پاک کننده و دریک  کلام زندگی بخش است و پرتوهای نورانی آن هستی را از نیستی جدا می گرداند و راست را از دروغ باز می شناساند. پس بجاست که آتش را نموداری از آن داده بزرگ بدانیم.


بهترین راستی برترین نعمتی است که دست یابی به آن یعنی پیروزی بزرگ و این پیروزی شایسته جشنی است بس بزرگتر با نام جشن اردیبهشتگان یا جشن اخلاق.


گاهنامه بهار


نوزدهم فروردین   روز جشن « فروردینگان » جشن گرامیداشت فُروهر/ فَروَهَر درگذشتگان.

اردیبهشت ماه


دوم اردیبهشت/ بهمن روز جشن گردآوری گلها و گیاهان دارویی از صحرا.


سوم اردیبهشت روز جشن « اردیبهشتگان » جشنی در ستایش و گرامیداشت « اَردیبهشت »،( در اوستایی « اَشَ هوَهیشتَه » در پهلوی « اَرْ توَهیشْت » به معنای بهترین راستی  و بعدها نام یکی از اَمْشاسْپَندان (جاودانان مقدس )  کوشیارگیلی در « ذیج جامع » از آن با نام «گلستان جشن »  یاد کرده است. اَردیبهشت همچنین  نگاهبان آتش است؛ چرا که آتش بهترین جلوه گاه راستی و پاکی بشمار می رفته است.

دهم اردیبهشت/ آبان روز جشن چهلم نوروز در شیراز و در کنار « حوض ماهی » سعدی .


پانزدهم اردیبهشت/ دی به مهر روز جشن میانه در فصل بهار   » میدیو زَرِم « و زمان گاهَنباری بنام « میدیو زَرِم » در اوستایی « مَئیذیوئی زَرِمَیه »  به معنای میانه بهار /میانه فصل سبز » البته میانه بهار با شانزدهم اردیبهشت برابر است؛ اما در گذشته و حتی امروزه، عملاً پانزدهمین روزِ ماهِ دوم هر فصل به عنوان میانه هر فصل شناخته می شود.


جشن های گاهَنْباری (پاره های سال/ موسم های سالیانه ) ،  ادامه و بازمانده ای از نوعی تقویم کهن در ایران باستان است که طول سال خورشیدی را نه به دوازده ماه خورشیدی، بلکه به چهار فصل و چهار نیم فصل تقسیم میکرده اند و هر یک از این بازه های زمانی، نام و جشنی ویژه به همراه داشته است.


سال گاهنباری از هنگام انقلاب تابستانی یا نخستین روز تابستان آغاز میشده و پس از هفت پاره زمانی، یعنی سه پایان فصل و چهار میانه فصل، به آغاز سال بعدی میرسیده است ( پایان بهار یا آغاز تابستان مانند دیگر فصلها، دارای جشن گاهنباری نبوده و تنها به عنوان جشن آغاز سال نو بشمار میرفته است ).

خرداد ماه

یکم خرداد/ اورمزد روز جشن « ارغاسوان / اریجاسوان » نام یکی از جشن های خوارزمی است،  که بیرونی نام شماری از آنها را همراه با جشن های سعدی  در « آثار الباقیه  »  (فصل های دهم تا دوازدهم) آورده است. بیگمان هیچیک از هر دو تلفظ یاد شده در نسخه های خطی آثارالباقیه درست نیستند و در مرور زمان به دلیل نبود آشنایی کاتبان با نام های کهن، شکل صحیح خود را از دست داد ه اند. امروزه حتی تلفظ صحیح این نامها نیز معمولاً امکانپذیر نیست،اما بیرونی معنای آنرا « نزدیک شدنِ گرما »  میداند. به روایت آثارالباقیه این جشن در نخستین روز ماه « هروداد » که شکل خوارزمی « خرداد »  است.همزمان با کاشت کنجد برگزار می شده است. او این جشن را به دورانی کهن منسوب می دارد.

امروزه همچنان کاشت کنجد، پنبه،کرچک و دیگدانه های روغنی در استان های مرکزی ایران و گاه انجام می شود

اشتراک گذاری

پاسخی بگذارید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *