حقوق در بستر اجتماع ۱

اساس سخن در این گفتار دو واژۀ پر معنا و مهم است که علی‏ الظاهر، مفاهیم متعدد آن دو برای همگان واضح و روشن می‏باشد، ولی به ‏نظر می‏رسد، چنانچه دانسته‏ های فردی را در این مورد خاص به‏ صورت منظم و جامع‏ تری مورد بررسی قرار داده و دسته‏ بندی کنیم، بهرۀ بیشتری از دریافت‏های شخصی، نصیبمان خواهد شد.

در هر صورت بهتر است تعریف ساده‏ای از واژۀ “حقوق” به‏ دست دهیم.

معمولاً هنگامیکه واژۀ “حقوق” بر زبان جاری می‏شود، عدۀ زیادی از مردم توجهشان به مسائل مالی جلب می‏شود و آن‏را به‏ معنای مواجب ماهیانه به‏ کار می‏گیرند، که البته پر بیراه هم نیست و در خیلی موارد می‏توان مفاهیم مالی را از آن به ‏دست آورد، مثلاً هنگامی‏که از حقوق گمرکی و حقوق دیوانی و نظایر آن صحبت می‏کنیم، همین مفهوم را در نظر داریم ولی ما در این گفتار این شق از قضیه را در نظر نداریم بلکه منظور ما از حقوق، “مجموعۀ مقررات، قواعد و اصولی است که روابط و مناسبات مختلف بین اجتماعات و افراد و آحاد مردم را به نحو متقابل تنظیم می‏کند.” لازم به ذکر است که این تعریف ساده، قابل نقد و بررسی است ولی فعلاً از این مسئله می‏گذریم.  از طرف دیگر می‏دانیم واژۀ “حقوق” از نظر دستوری جمع کلمۀ “حق” است که می‏بایستی در این حالت نیز به بار معنائی آن توجه کنیم. منظور ما از حق توانائی و امتیازی است که هر فرد در جامعه و در مقابل دیگران دارا می‏باشد و همچنین گفته شده است “حق، سلطه و اختیاری است که حقوق هر کشور به ‏منظور حفظ منافع اشخاص به آنها می‏دهد” . در برابر هر حق، تکلیفی مقرر شده ‏است، گاهی این تکلیف ناظر به اجرای موضوع حق است و شخص، باید کاری را که صاحب حق می‏خواهد، انجام دهد ولی پاره‏ ای موارد، تکلیفی که در برابر حق ایجاد شده، در احترام به آن و خودداری از تجاوز به حق خلاصه می‏شود.

هر جند حقوق دارای ابعاد مختلفی است و به اعتبار مبنا و هدف و منابع آن به‏ صور مختلف انعکاس پیدا می‏کند ولی به‏ نظر می‏رسد که حقوق، به‏ طور کلی دارای رسالت خاصی است که توجه به آن می‏تواند درک ما را از ماهیت وجودی آن بیشتر کند. برای توجیه این مطلب، مجبور به ذکر مقدمه‏ ای هستیم.

در قرآن مجید، آیاتی که در باب خلقت انسان نازل شده ‏است، گر چه تمثیل‏ گونه و اسطوره‏ وار بیان گردیده ولی حقایق بسیاری را بر ما روشن می‏سازد. شما بارها و بارها آیۀ سی‏ام از سورۀ بقره را شنیده و تفاسیر گوناگون آنرا می‏دانید، خداوند می‏فرماید:

“و چون پروردگار تو به فرشتگان فرمود: من در زمین از جانب خود خلیفه ‏ای خواهم گماشت، عرض کردند، آیا در زمین موجودی را به سرپرستی می‏گماری که در آن به فساد و تباهی بپردازد و خونریزی به‏ راه بیاندازد؟ و حال آنکه ما پاکی مطلق ذات اقدست را شکر می‏گوئیم و تقدیس می‏کنیم، خداوند فرمود: همانا من دانای چیزهائی هستم که شما نمی‏دانید.”

دو نکتۀ برجسته در آیۀ فوق‏ الذکر به‏ چشم می‏خورد،  اول، اعتراض فرشتگان و بازگو کردن این حقیقت که انسانی که قرار است به ‏عنوان خلیفه‏ الله در زمین مستقر شود، مبادرت به فساد و خونریزی خواهد کرد و این چیزی است که هیچکس نمی‏تواند منکر آن باشد و دوم، پاسخ خداوند که فرمود، من چیزی می‏دانم که شما نمی‏دانید.

حال چنانچه رسالت حقوق را بر اساس دو مورد فوق مورد سنجش قراردهیم، موضوع بهتر برایمان روشن خواهد شد. به‏ نظر می‏رسد رسالت حقوق از یک طرف، جلوگیری از تحقق پیش‏ بینی فرشتگان است، چون رعایت الزامات حقوقی، موجب خواهد‏شد، فساد و خونریزی از روی زمین رخت بربندد و از طرف دیگر با حذف فساد و خونریزی، چهرۀ واقعی انسان آنچنان که شایستۀ اوست، جلوه ‏گر خواهد شد و این همان چیزی است که فرشتگان از آن بی‏خبرند و نتیجتاً انسان لیاقت برخورداری از صفت “خلیفه ‏الهی” را خواهد داشت. البته این عمل، زمانی به ‏وقوع خواهد پیوست که جنبۀ اخلاقی حقوق بر جنبۀ انتظامی آن تسلط داشته و آدمیان نیز ضمن رعایت مقررات حقوقی، ملتزم به انجام جنبه‏ های اخلاقی قضایا باشند.

برای‏ اینکه بحث ما صرفاً جنبۀ تئوریک نداشته باشد، اینک یک نمونه از اینگونه قوانین را ارائه می‏کنیم که به‏ عنوان یک یادگاری و همچنین یک تعهد و التزام به رعایت مفاد آن بین ما باقی بماند. در قانون مدنی و در مبحث نکاح، ماده قانونی وجود دارد که شاید بتوان آنرا احسن‏ المواد خواند و آن مادۀ ۱۱۰۳ قانون مدنی است که مقرر می‏دارد:

“زن و شوهر مکلف به حسن معاشرت با یکدیگرند”

این ماده، عمیقاً ریشه در اخلاق دارد و از رهنمودهای مذهبی ما نشأت گرفته‏ است. در سورۀ روم، آیۀ بیست و یکم آمده ‏است :

” و از نشانه‏ های قدرت خداوند، اینست که همسرانی از جنس خودتان برای شما خلق فرمود، تا در جوار آنها احساس آرامش کنید و در بین شما دوستی و الفت و مهربانی ایجاد فرمود، در همۀ اینها نشانه‏ هائی از قدرت و حکمت الهی برای اهل تفکر نهفته است “

از مفاد این آیه بوی خوش وحدت به‏ مشام جان می‏رسد و رابطۀ بی‏واسطۀ زن و مرد در کنار یکدیگر، آنرا تجربه خواهند کرد ولی مهمترین موضوع، دوستی و الفت و مهربانی است که خداوند به زوجین هدیه فرموده است و حفظ این هدیۀ الهی فقط در سایۀ حسن معاشرت امکان‏پذیر است.

خداوند متعال در آیۀ نوزدهم سورۀ نساء، خطاب به مردان می‏فرماید:

“با زنان به حسن معاشرت رفتار کنید”

و این کلام پیامبر است که فرمود:

“نیک‏ رفتاری و نیکو شوهرداری زن در حکم جهاد است”

همانطور که همگان اطلاع دارند، در اسلام حکم جهاد، فقط اختصاص به‏ مردان دارد و زنان از این امر مستثنی هستند و اینک توجه کنید، پیامبر اسلام چگونه ارزش کردار و رفتار زن در خانه و خانواده را بالا برده و در ردیف جهاد مردان قرار داده‏ اند و حال آنکه تعلیمات و تبلیغات دنیای غرب، عمل و کارکرد زنان در خانواده را در حد یک کارگر معمولی پائین آورده و حتی برای ایشان دستمزد می‏طلبند و وای بر ما که کورکورانه به‏ دنبال تجدد و نوگرائی، در دام اینگونه تبلیغات گرفتار آمده‏ ایم که فرمود:

“و آیات مرا به بهای ناچیز نفروشید”

بـه ‏طـوریـکـه مـلاحظـه فـرمـودیـد، پیـام اصــلی مـاده قـانـونـی فـوق‏ الـذکـر ” حسن‏ معاشرت “ اسـت و بـه تـحقیـق، استحـکـام بنیـان خـانـواده مبتنـی بـر حسن‏ معاشرت زن و شوهر است.

تصمیم بر این بود که در بارۀ حسن معاشرت صحبت کرده و تعریفی از آن به ‏دست دهم ولی متوجه شدم که بهیچوجه این عبارت نیاز به توضیح و تشریح ندارد، چون می‏بایستی مفهوم این عبارت را احساس کرد و عملاً آنرا به‏ کاربست و اکثراً نیز مفهوم آنرا دریافت کرده و به آن عمل می‏کنند. به‏ طور مثال رفتار و کردار افراد در جلسات و میهمانی‏های دوستانه، خود نمونۀ بارز حسن معاشرت است.

حتماً توجه کرده‏ اید، هنگامی‏که دوستان و آشنایان، با یکدیگر روبرو می‏شوند، چگونه یکدیگر را در آغوش گرفته و با کلماتی زیبا و دلنشین به یکدیگر خوشامد می‏گویند، این حالت، همانست که قانون مورد بحث، آنرا تجویز می‏کند. یعنی زن و شوهر و بطور کلی افراد خانواده می‏بایستی محیطی نظیر آن محافل دوستانه، در خانه و کاشانۀ خود ایجاد کنند و مسرت و خوشحالی همیشگی را بر محیط صمیمی و دوست‏ داشتنی خانواده حکمفرما سازند و این از تکالیف زن و شوهر، هردو با هم است و حقوق، اساساً در پی ایجاد یک چنین محیطی در اجتمـاع می‏بـاشـد و تمـام قـواعـد و قـوانیـن و اصـول آن، ریشـه در ایـن عبـارت “حسن‏ معاشرت” دارد. حسن معاشرت هدیه‏ ای است الهی، نظیر یک گل سرخ که ما به دیگران هدیه می‏دهیم، لزومی ندارد که به چند و چون گل سرخ بپردازیم به ‏قول سهراب سپهری:

کار ما نیست شناسائی راز گل سرخ

کار ما شاید اینست

که در افسون گل سرخ شناور باشیم

اشتراک گذاری

پاسخی بگذارید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *