حوزه انرژی

این بخش به بحث پیرامون حوزۀ انرژی و ارتباط آن با شما و همچنین جایگاه آن در زندگی شما و مورد استعمال آن اختصاص دارد.

وجود حوزۀ انرژی یا هالۀ انسان همانند بسیاری از پدیده‏ ها که در گذشته در زمرۀ خرافات و یا امور مربوط به ماوراءالطّبیعه قلمداد می‏شد، امروزه به اثبات رسیده و حتّی توسط ابزار نوین پزشکی و فرا روانشناسی رویت گشته ‏است. حوزۀ انرژی انسان تجلّی حوزۀ انرژی کیهانی است .

حوزۀ انرژی کیهانی :

حوزۀ انرژی کیهانی از انرژی‏ ای تشکیل یافته که از ماده لطیف‏تر است، انرژی کیهانی در تمام فضا نفوذ کرده و جاندار و بیجان و همه چیز را به‏ هم مربوط می‏کند، از یک‏ شیء به شیء دیگر جریان می‏یابد، با دور شدن از مبدأ، تراکم آن افزایش پیدا می‏کند. همچنین از قانون القائی پیروی می‏نماید، این پدیده هنگامی رخ می‏دهد که به یک دیاپازون ضربه ‏ای وارد می‏آوریم و دیاپازونی که در کنار آن قرار دارد با همان فرکانس صوتی به ارتعاش در می‏آید.

با حس برتر می‏توان این حوزۀ انرژی را لمس کرد، چشید، بوئید، شنید و دید.

حوزۀ انرژی انسان :

حوزۀ انرژی انسان یا هاله منطقۀ الکترومغناطیسی است که پیرامون بدن فرد را احاطه می‏نماید.  این حوزه را می‏توان به کالبدی نورانی تشبیه کرد که جسم فیزیکی را احاطه نموده، در آن نفوذ می‏نماید و تابش آن متأثر از خصوصیّاتش است، این هاله بیضی‏ شکل بوده و شبیه تخم‏ مرغی است که قسمت پهن‏تر آن در حوالی سر و قسمت باریک‏تر آن در حوالی پاها قرار دارد، پهنای این هاله در افراد نسبت به رشد معنوی و روحی آنها متفاوت است.

این حوزه بخشی از حوزۀ انرژی کیهانی‏ است که با اجسام همراه می‏گردد و شامل چندین لایه است که هریک از این لایه ها را کالبد نیز می‏خوانند.

کالبدهای مذکور بر یکدیگر محیط بوده و به ترتیب برهم تأثیر می‏گذارند، هر کالبد از کالبد قبلی لطیف‏تر بوده و نسبت به آن دارای ارتعاشات برتری است.

تاکنون هفت لایه یا کالبد برای هاله شناسائی شده است.

بطور مثال کالبد آسمانی شامل احساسات و هیجانات، کالبد ذهنی شامل افکار و کالبد علّی شامل خاطرات گذشتۀ فرد می‏باشد و همچنین از کالبدهای روحی، ذهنیّت برتر و اثیری نیز می‏توان نام برد.

هاله حاوی رنگهائی است که نسبت به وضعیّت خلقی و سلامتی شخص دائماً در تغییر است. این رنگها در نزدیکی سطح بدن از تراکم زیادی برخوردار بوده و به‏تدریج با پیشروی به سمت حاشیۀ بیرونی هاله، رقیق‏تر و رقیق‏تر می‏شود.

درخشندگی این رنگها بستگی به آن دارد که روح تا چه حد پیشرفته و متعالی گشته‏ است. هاله مجموعۀ حوزه ‏های انرژی یا تشعشعات بدن است که سلامت فرد را تعیین می‏نماید.

بیماری در اثر انسداد جریان انرژی در این حوزه پدید می‏آید، چنانچه بیماری در این مرحله برطرف نشود بایستی شاهد ظاهر شدن آن در کالبد جسمانی بود. آغاز بیماری معلول بروز نوعی عدم‏ تعادل در دستگاه انرژی انسان و پیدایش ناهماهنگی در چرخۀ انرژی اوست.

یکایک اجزای هستی در اقیانوس بیکران انرژی جهان شمول حیاتبخش غوطه ‏ورند این انرژی حیاتی با نفوذ و تجمع در قالبهائی از پیش طراحی شده، موجودات و کالبدهای مختلف آنها را بوجود آورده و به آنها حیات می‏بخشد.

بیماری را می‏توان به سادگی همانند پیامی از بدن فرض کرد که می‏گوید:

“دقت ‏کن، اشکالی وجود دارد، تو به تمامیّت خویشتن خویش گوش نمی‏سپاری، تو مطلبی را که اهمیّت بسیار دارد نادیده می‏گیری”

 و بدین طریق، سرچشمۀ بیماری را چه در سطح روانی یا عاطفی و چه در سطح ادراکی می‏توان جست، بازگشت سلامتی به جای خوردن قرص‏های تجویز پزشک، بیشتر مستلزم تلاش شخص و تحول فردی است.

بدون تحول فردی، دفعتاً مشکل دیگری را خلق می‏کنید که شما را به سوی منشأ بیماری باز می‏گرداند. کلید شفای بیماری، یافتن منشأ آن است، معمولاً مقابله با بیماری مستلزم تحول در زندگی است، این تحول نهایتاً به ‏ارتباط بیشتر فرد با هستۀ وجودیش منجر می‏گردد، این ارتباط ما را به عمق وجودمان هدایت می‏نماید که گاهی خویش‏ برتر یا بارقۀ الوهیّت درون خوانده می‏شود.

برنامۀ معالجه شامل بازگرداندن تعادل به حوزۀ انرژی، تغییر عادات و مقابله با علّت شوک اولیّه است.

 

اشتراک گذاری

پاسخی بگذارید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *