عرفان و تصوف درقرون هشتم ونهم

با تکیه بر کتاب مقدمه ای بر مبانی عرفان وتصوف نوشته دکتر ضیاء الدین سجادی ،سیری اجمالی داشتیم در تاریخ پیدایش تصوف و مقدمه ای در تعاریف تصوف و عرفان اسلامی، و گفته شد تصوف و صوفی از قرن دوم هجری قمری عنوان خاصی در فرهنگ اسلام پیدا کرد و دانستیم که صوفیه تا اواخر قرن پنجم فوق العاده باتقوا زندگی میکردند و سخت به امور دنیا بی اعتنا بودند و مختصری از زندگانی معروف ترین آنها از جمله : رابعه عدویه، ابوهاشم صوفی، سفیان ثوری، ابراهیم ادهم، داوود طائی، شقیق بلخی، فُضیل عیاض، معروف کرخی ،ذوالنون مصری ،بایزید بسطامی ،جنید بغدادی حلاج ،شبلی ،ابوسعید ابوالخیر ،شیخ ابوالحسن خرقانی ،بابا طاهر ،خواجه عبدالله انصاری وامام محمد غزالی آ’گاهی یافتیم و در ادامه باگذری در قرون ششم وهفتم با ستارگانی چون شیخ احمد جامی ،سنایی غزنوی ،شیخ اشراق شهاب الدین سهروردی ،محی الدین ابن عربی ،شیخ نجم الدین کبری ،اوحدالدین کرمانی ،مولانا جلال الدین،شیخ اجل سعدی شیرازی ،صدرالدین قونوی وعزیزالدین نسفی آشنا شدیم اینک به اتفاق گلگشتی خواهیم داشت در سده های هشتم ونهم.

تصوف و عرفان در قرن هشتم ، دنباله قرن هفتم است ، در آن قرن تحولی اساسی در تصوف روی داد که به صورت علمی و استدلالی در آمد و اگر چند تن عارف بزرگ و روشن بین و عالم نمی آمدند چه بسا با حمله مغول و کشتار مسلمانان و غارت و ویرانی همه چیز یک نوع تصوف منفی به وجود می آمد ، در حالیکه تصوف و عرفان اسلامی رونق گرفت و از مرز های کشور فراتر رفت . در قرن هشتم تصوف علمی مدون و مرتب مورد آموزش قرار گرفت و در کتبی مانند نفایس الفنون ، علم تصوف در عِداد سایر علوم در آمد . از تغییرات مهم تصوف در قرن هشتم ، نزدیکی تشیع و تصوف است ،مخصوصا شیعه اثنی عشری که زمام تربیت و تعلیم صوفیانه را در دست گرفت و کردار و سخنان علی بن ابیطالب و فرزندان او را مورد توجه قرار داد . و از این جهت صوفیان شیعی در آداب و رسوم سیر و سلوک با روش صوفیان سنی فرق داشته اند . بعضی سلسله های تصوف رسما به ترویج تشیع پرداختند مانند شیخیه جوریه در خراسان از شاگردان علا ءالدوله سمنانی بودند و مرید شیخ حسن جوری بودند و سربداران سبزوار را همراهی و تقویت کردند .

گروه دیگر پیروان میر قوام الدین بن صادق بن عبداله مرعشی در آمل بودند که سادات مرعشی از آنانند. دسته دیگر پیروان شیخ صفی الدین اردبیلی ، شاگرد شیخ زاهد گیلانی که همگی آنان صوفی بودند .

در قرن هشتم ، عرفان ذوقی و شاعرانه با وجود شاعر عارف بزرگ و غزلسرای نامی حافظ به حد کمال رسید . اشعار خواجو و اوحدی مراغه ای نیز در این باب تاثیر داشته است .

در این قرن خانقاه ها زیاد شد و امیران و وزیران همراه با ساختن مدارس ، خانقاه هم ساختند . از کتب مهم علم تصوف در قرن هشتم ، مصباح الهدایه عزالدین محمود کاشانی است .

در قرن هشتم ، احوال و آثار چند تن از صوفیه و عرفا در ترویج عرفان علمی و ذوقی و تکمیل تصوف و عرفان موثر بوده است که عبارتند از خواجوی کرمانی ، اوحدی مراغه ای ، کمال خجندی ، شیرین مغربی ، عبدالرزاق کاشانی ، علاء الدوله سمنانی و سید علی همدانی.

در قرن اخیر ایلخانان مغول و وزرای ایشان ، مانند خواجو رشیدالدین فضل الله به صوفیه توجه زیاد داشته و در ساختن و گسترش خانقاه ها تلاش زیادی کردند و اموالی برای صرف در امور صوفیه و درویشان خانقاهی وقف کردند و این خانقاه ها در بسیاری از نقاط به خرج سلاطین مغول یا وزرای ایشان ساخته شده، مانند خانقاه غازانی و خانقاه رشیدیه در تبریز .

اما همین گسترش و توسعه تصوف و توجه زیاد شاهان مغول و وزیرانشان به صوفیه یک نوع ابتذال و تظاهر در تصوف به بار آورد . در این قرن به علت توجه تیموریان به صوفیه ، تعداد صوفیان و فرقه های آنان زیاد شد اما از کیفیت و عمق آن کاست . در قرن نهم تشیع بیشتر به تصوف نزدیک شد . از طرف دیگر علمای دین و متشرعان و فقها هم نسبت به صوفیه و عرفا نظر موافق پیدا کردند . در این قرن ، شرح کتب علمی و عرفانی مانند فصوص الحکم و سمعات و نظایر آن انجام گرفت و شریعت و طریقت به هم نزدیک شد و در هم آمیخت. به این جهت مشایخ بزرگ صوفیه ، متصدیان امور شرع نیز بودند . تحولات اجتماعی و حملات مغول و بعد تیموریان نیز سبب شد که مردم هر چه بیشتر به صوفیه و عرفا تمایل پیدا کنند.

اما حقیقت و عمق عرفان و تصوف کاهش یافت و جامی در فضحات الانس صوفیه واقع رابه ۲ دسته و اصلان و سالکان تقسیم نموده است .و بعد از اینها وی از متشبهان و صوفیه لا ابالی و بی بند و خالی از حقیقت را اغلب فاسد و نابکار بوده اند سخن می گوید و همین دسته از صوفیه سبب شده اند را علمای دین و فقها بر آنان خرده بگیرند و به افکار و حتی تکفیرشان بپردازند .


از قرن دهم به بعد به دلیل رفتار قزلباشان صوفی نما و دوری بعضی از درویشان از آداب و رسوم تصوف و بی اعتنایی به احکام شرع ، اعتقاد مردم به صوفیه کمتر شد و تمایل آنها نسبت به علمای دین افزایش یافت .


در قرن یازدهم مخالفت علمای دین با صوفیه بیشتر شد تا جایی که به فتوای علما عده ای از صوفیه به قتل رسیدند . در زمان سلاطین عثمانی ، فتوا داده شد که اشعار حافظ خارج از نظام شریعت است و مسلمانان نباید آن را بخوانند و مصرع اول نخستین غزل ” الا یا ایها الساقی ادرکا ساو ناولها ” به یزید نسبت داده شد و مردم ترکیه عثمانی را از خواندن شعر حافظ ، که شعر صوفیانه و عارفانه است – بازداشت .


آثار بسیاری در رد بر صوفیه و اعتراض آنان نوشته شده بعنوان مثال : الرد علی الصوفیه از شیخ حرّعاملی ، تنبیه الفاضلین و اخزاء المجانین از میر لوحی سبزواری و …. در برابر این کتب ردیه پاسخها و دفاعیه هایی نوشته شد از جمله : صاحب طرائق الحقایق درباره رد اعتراضات بر صوفیه نوشته است .


و همینطور کتاب مصباح الشریعه که حاوی احادیث امام صادق (ع) است که اسرار و حقایق تصوف را در بردارد .


در قرن دوازدهم تصوف ایرانی به خارج از ایران رفت و شروح زیادی بر مثنوی نوشته شد و کتب و رسالات متعددی درباره تصوف و عرفان نوشته اند اما از قرن دوازدهم و سیزدهم به بعد با افزایش سلسله های تصوف اختلافات بیشتر شد و فرقه ها تلاش میکردند که مریدانی جلب کنند که سود رسان باشند و اغلب موافق حکومتها بودند و در کارهای دیوانی شرکت داشتند و در برابر نابکاریها و فسادها سکوت کردند و از هدف اصلی تصوف و عرفان دور شدند .


مشاهیر صوفیه و عرفای قرن هشتم و نهم هجری قمری عبارتند از :

شیخ محمود شبستری:

شیخ سعد الدین محمود بن عبدالکریم بن یحیی شبستری در روستای شبستر نزدیک تبریز بدنیا آمد . وی شاگرد و مرید شیخ بها الدین یعقوب تبریزی بود و از او تعلیم میگرفت وی در مسافرت های خود بسیاری از مشایخ و علما و عرفا را دیده و از آنان کسب فیض کرده است بعضی امین الدین تبریزی را هم مرشد و پیر او ذکر کرده اند .

او جامع علوم معقول و منقول و عرفان بود و به این جهت مورد توجه قرار گرفت و به شهرت رسید ومرجعیت یافت .آمده است که ایشان در کرمان ازدواج نموده و اولاد او آنجا ماندند و طایفه ای را تشکیل دادند که به خواجگان معروفند . وی درسی و سه سالگی وفات یافت .
مشهورترین اثر او گلشن راز است که در ۹۹۳ بیت سروده شده است . به این ترتیب که به اشارت بهاء الدین یعقوب تبریزی ، فی المجلس بیتی از سئوال را به بیتی جواب گفته و بعد بر آن ها ابیاتی افزوده است .

مشهورترین شرحی که به گلشن راز نوشته شده مفاتیح الاعجاز شیخ محمد لاهیجی است . شرحی هم از شاه نعمت الله ولی به نام روضه اطهار مشهور است . این مثنوی به زبانهای انگلیسی و آلمانی نیز ترجمه شده است .
برخی آثار وی: سعادتنامه ، رساله حق الیقین فی معرفه رب العالمین و … می باشد .

شیخ صفی الدین اردبیلی:

شیخ صفی الدین اسحاق اردبیلی حد سلاطین صوفیه از صوفیان به نام قرن هشتم هجری است . در جوانی داعیه طلب مرشدی در او پیدا شد و به جانب شیراز رفت . در شیراز به صحبت بزرگانی مانند سعدی نایل آمد . وی به ریاضت و عبادت پرداخت و شیخ زاهد با آنکه چندین فرزند داشت شیخ صفی را که دامادش شده بود خلیفه خود کرد .

او به اشارت شیخ زاهد به اردبیل رفت و به ارشاد و هدایت مردم پرداخت . شرح حال کامل شیخ صفی الدین در کتاب صفوه الصفا از قول شیخ صدرالدین موسی نقل شده است . شیخ صفی الدین مردی عالم بود و به زبان فارسی و آذری شعری می سرود .

علاء الدوله سمنانی:

شیخ ابوالمکارم رکن الدین علاء الدوله احمد بن محمد بن احمد بیابانکی سمنانی از بزرگان مشایخ صوفیه و از شاعران و نویسندگان قرن هفتم و هشتم هجری قمری است . وی در آغاز زندگی و دوره جوانی شغل دولتی داشت و نوشته اند که علاء الدوله را تغییر حالی دست داد و از خدمت دیوانی روی گردان شد و به تهجد و عبادت و اعراض از امور دنیوی پرداخت و در تحصیل علوم فقه و حدیث و علوم دیگر کوشا شد و به سیر و سلوک پرداخت . به دیدار شیخ نور الدین عبد الرحمن اسفراینی ، عارف معروف رفت و دست ارادت به مرید خود داد .

شیخ علا الدوله ضمن ارشاد و تعلیم و کارهای خانقاهی و صوفیانه با شاهان ایلخانی ارتباط داشت و همواره مورد احترام شاهان وامیران و بزرگان بود . یکی از مریدان معروف وی خواجوی کرمانی بود که جمع آوری دیوان علا ء الدوله را هم به او نسبت داده اند .

وی را شیعی مذهب دانسته اند اما عده ای در شیعه بودن او شک داشته اند . هر چند در آثارش از امامت حضرت علی سخن رانده است . او به اجرای احکام شرعی سخت پایبند بود و تعصب می ورزید و در تصوف به اعتدال اعتقاد داشت با کسانی که مانند ابن عربی از وحدت وجود دم میزدند .عناد و دشمنی می ورزید . در کتاب فتوحات ابن عربی این تسبیح ” سبحان من اظهر الاشیاء و هو عینها “ را هذیان دانسته و بر ابن عربی تاخته است علا الدوله در تصوف رسالات شیرین به زبان فارسی دارد و شعر هم می سرود .

برخی آثار وی عبارتند از: رساله التصوف فی آداب الخوه ، کتاب الفلاح و … است .

اوحدی مراغه ای (اصفهانی) :

در مراغه به دنیا آمد و چون پدرش اصفهانی بود و مدتی در آنجا به سربرده به اصفهانی نیز معروف شد . وی مانند دیگر طالبان دانش و معرفت و جویندگان حقیقت و مردان راه حق به مسافرت پرداخت و در پایان زندگی به شهر مراغه رفت و دانشمندان و بزرگان دانش و عرفان در آبی گرد آمدند و خواجه نصیر الدین طوسی به کمک دانشمندان معروف آن روزگار ، رصد خانه ای ساخت.

اوحدی عارفی کامل بود و در بسیاری از علوم زمان خود تبحر یافت و به سیر و سلوک و مراتب و مدارج تصوف آشنایی داشت . او از افکار محی الدین عربی بهره مند شد و در مذهب پیرو شافعیه بود .

یکی از آثار وی دیوان اوحدی است که چهارده هزار و هفتصد و چهل بیت است که شامل قصاید ، ترکیبات ، ترجیعات ، مربعات, غزلیات و… می باشد .

خواجه حافظ به غزلیات اوحدی نظر داشته و بعضی ازآنها را تتبع نموده و از مضامین با تغییر لفظ یا تضمین در اشعار خود آورده از جمله غزلی که به استقبال اوحدی سروده ، از او بعنوان پیر طریقت یاد کرده و فرموده است :

نصیحتی کنمت یاد گیر و در عمل آر
که این حدیث ز پیر طریقتم یاد است
مجو درستی عهد از جهان سست نهاد
که این عجوزه عروس هزار داماد است

سبک شعر اوحدی به سعدی نیز نزدیک است . مایه شهرت بیشتر اوحدی مثنوی جام جم اوست که در حدود پنج هزار بیت می باشد و جز قسمتی که در تصوف و عرفان است بقیه کتاب مسائل اخلاقی و اجتماعی و تربیتی در بردارد .

امین الدین بلیانی:

شیخ الاسلام محمد بن زین الدین علی بن ضیاءالدین مسعود بلیانی کازرونی از مشایخ عرفای قرن هشتم هجری قمری است که از شاعران خوب آن دوره نیز به شمار می رود . وی پیشوای طریقه مرشدیه کازرونیه بود که مرید شیخ ابو اسحاق ابراهیم شهریار کازرونی بودند . پیروان این سلسله در قرن هفتم و هشتم در فارس و دریای عمان و سواحل خلیج فارس و حتی هندوستان شهرت داشتند . وی فرزند زین الدین علی از کبار مشایخ می باشد که حافظ و خواجو به او توجه و ارادت داشتند امین الدین به شیخ ابو اسحاق پیشوای سلسله مرشدیه ارادت کامل داشت مرشدیه ارادت کامل داشت و همواره به سیرت او عمل می کرد .

از مریدان وی می توان به ابوالعباس زرکوب شیرازی مولف شیراز نامه و محمود بن عثمان مولف فردوس المرشدیه فی اسرار الحمیده اشاره کرد .

خواجو از مریدان خاص و مخلص امین الدین بوده و در اشعارش او را ستوده و از اعتقادش به او سخن رانده است . امین الدین دیوان اشعاری دارد که نزدیک به سه هزار بیت شامل قصاید و غزلیات و قطعات و ملمعات و ترجیعات و مثنویات است که غزلیات آن محتوی افکار صوفیانه و رموز عارفانه می باشد .

خواجوی کرمانی :

کمال الدین ابو العطا محمود بن علی بن محمود خواجوی کرمانی ، شاعر و عارف مشهور با لقب نخلبند شعرا از بزرگ زادگان کرمان بوده است . وی پس از گذراندن دوران کودکی به سفرهای دراز رفته و از این سفر ها توشه ها برگرفته و بهره ها یافته است . او با بسیاری از وزیران و شاهان زمان خود ارتباط داشته و آثار خویش را به نام آنان تصنیف کرده است مانند مثنوی همای و همایون .

خواجو از مرشدیه بوده و به سر سلسله این فرقه ، ابولاسحاق کازرونی احترام و ارادت خاص نشان داده است. اما به امین الدوله بلیانی دست ارادت داده و تحت تعلیمات صوفیانه و عارفانه او قرار گرفته است . با آنکه در طریقت پیرو مرشدیه بود و آنان شافعی مذهب بودند ولی وی به تشیع گرویده و شیعه اثنی عشری دارد . یکی از معاصران معروف وی خواجه حافظ شیرازی است که به اشعار خواجو نیز توجه خاص داشته است .

دیوان خواجو شامل قصاید و غزلیات و مقطعات و ترجیعات و رباعیات است به دو قسمت ” صنایع الکمال ” و “بدایع الجمال “ تقسیم شده است . برخی آثار وی کمال نامه ، شش مثنوی ، سام نامه می باشند . درهمه آثار وی زهد و تقوی ، عرفان و اخلاق و معرفت اسلامی بیان شده و از این نظر ممتاز است .خواجو ساقی نامه ای هم سروده که در تذکره میخانه نقل شده است .

عماد فقیه کرمانی:

عماالدین علی فقیه کرمانی ، شاعر عارف قرن هشتم هجری قمری ، در کرمان زاده شد . پدر وی محرم خاص شیخ نظام الدین محمود بود و خانقاهی را اداره میکرد و بعد از پدر وی مسند نشین خانقاه شد . عماد سفری به شیراز کرد و حافظ را دیدار نمود ، حافظ به عماد توجه خاص داشت و اشعار او را تتبع و استقبال کرد . پیر طریقت عماد فقیه شیخ زین الدین عبد السلام کاموئی بود .

شیخ زین الدین از پیروان ابو حفص سهروردی بود . عماد فقیه در مذهب به تشیع گرایش داشت . وی از شاعران بلند پایه و شیوا سخن است و در غزل پیرو سبک سعدی است . از آثار او دیوان اشعار اوست که متضمن قصاید و قطعات و غزلیات و رباعیات است وی چند مثنوی دارد مانند صحبت نامه ، محبت نامه ، ده نامه و …

لسان الغیب حافظ شیرازی :

خواجه شمس الدین محمد حافظ شیرازی فرزند بهاء الدین یا (کمال الدین)در شیراز متولد شد . وی در کودکی به فقر و تنگدستی دچار شد و پیشه و کسبی گرفت و ضمن آن کسب و کار به مکتبی می رفت و قرآن و علوم دیگر را فرا می گرفت تا حافظ قرآن شد و در این باره سرود :

عشقت رسد به فریاد از خود به سان حافظ
قرآن زبر بخوانی در چارده روایت

پس از حفظ قرآن به تحصیل علوم دیگر ادامه داد . در علوم ادبی نیز تبحرحاصل کرد درتفسیر هم دست داشت و در زبان و ادبیات عرب نیز بسیار توانایی حاصل کرد . دانشهای مختلف فراگرفت و در علم موسیقی هم استاد شد و خود نیز خوانندگی می کرده است . وی چون دارای مقام بلند در علم شد و مراحل سیر و سلوک را هم طی کرد و به عرفان رسید مورد توجه بزرگان زمان قرار گرفت و شاهان و وزیران او را مورد تکریم قرار دادند .

حافظ بدون شک از دستگاه دولت وظیفه و مقرری دریافت میداشته است . چنانکه گفته است :

بهار آمد و گل بر شکفت سبزه دمید
وظیفه گر برسد مصرفش گل است و نبید

حافظ به شیراز سخت دلبسته بود و کمتر مسافرت می کرد . در داستانی آورده اند حافظ شیفته دختری به نام شاخ نبات بود و نذر کرد که چهل شب به بقعه برود و شب زنده داری کند ، شب چهلم بعد از ریاضت در خواب حضرت علی(ع) را دید که او را به مقامات عالیه رسانید و فرمود که حافظ قرآن خواهی شد و زبانت به گفتن اشعار گویا خواهد شد چون بیدارشد فی البداهه این غزل را سرود :

دوش وقت سحر از غصه نجاتم دادند
و اندر آن ظلمت شب آب حیاتم دادند
این همه شهد و شکر کز سخنم می ریزد
اجر صبری است کز آن شاخ نباتم دادند
همت پیر مغان و نفس رندان بود
که ز بند غم ایام نجاتم دادند

پیر مغان را در این بیت علی ابن ابیطالب دانسته اند . حدود پانصد غزل را شاهکار غزل عرفانی است و چند قصیده و قطعه و یک ساقینامه از وی بر جای مانده است . وی را لسان الغیب دانسته اند او بیش از هر صنعت بدیعی لفظی و معنوی از ایهام و تناسب استفاده کرده است و بیش از همه صنعت ابداع به چشم می خورد . بعد از فوت او محمد گلندام دوست و همدرس حافظ اشعار وی را جمع آوری کرد و دیوانی ساخت.

گوته فیلسوف و شاعر معروف آلمانی تحت تاثیر ترجمه اشعار حافظ قرار گرفت و دیوان شرقی را به تقلید او تصنیف کرده است .
میرسید شریف جرجانی ، استاد حافظ می گوید : شعر های او الهامات است و شعر حافظ هم حدیث قدسی و لطایف حکمی و نکات قرآنی است . حافظ در سیر و سلوک و عرفان و توحید به حد اعلای کمال رسید وارستگی او و آزادیش از قید تعلقات مادی و ظواهر زندگی جهانی در شعرش جلوه گر است هنوز معلوم نیست در طریق سیرو سلوک ، پیرو مراد و مرشد او که بوده است؟

اهل تحقیق حافظ را از ملامتیه میدانسته اند و از مذهب وی در اشعارش سخن به میان نیامده است . حقیقت عرفان او عشق است که عقل در برابر او ضعیف و ناتوان است . حافظ برای همه نیکی و سعادت می خواهد ، حد اعلای اخلاق را رعایت می کند بدگویی ندارد و یک انسان عارف کامل است و اعتقاددارد در راه خدا باید به قدم صدق و صفا ، عاشقانه و با گذشت از سر و جان رفت .

از دیگر عارفان مشهور قرن هشتم عبد الرزاق کاشانی است که منازل السائرین خواجه عبد الله انصاری و فصول الحکم را شرح کرده است . درباره اعتقاد او به وحدت وجود هم نقل شده است .

عارف دیگر عز الدین محمود کاشانی مولف مصباح الهدایه است وی شاگرد و پیرو شیخ نور الدین بود . از دیگر عارفان قرن هشتم که خارج از ایران بودند نظام الدین اولیا را می توان نام برد که در تعلیم و ارشاد و تربیت بسیاری از بزرگان تاثیر داشت و سلسله ارادتش به شیخ الاسلام مودود بن یوسف حشمتی می پیوندد.از مریدان مخلص وی ، به شاعر معروف هند امیر خسرو دهلوی می توان اشاره کرد.

شرح احوال و آثار عارفان مشهور در قرن نهم :

نعمت الله ولی:

سید نور الدین نعمت الله بن عبدالله بن محمد ، معروف به شاه نعمت الله ولی ، موسس فرقه نعمت اللهیه ، از سادات حسینی بود و نسبش به امام محمد باقر میرسید . مقدمات علوم را نزد شیخ رکن الدین شیرازی و علم بلاغت را نزد شیخ شمس الدین مکی ، و کلام و حکمت الهی را نزد سید جلال الدین خوارزمی آموخت و اصول فقه را نزد قاضی عضد الدین خواند و پس از تکمیل علوم و فنون برای دیدار بزرگان و عارفان و اهل حق میل به سیاحت و مسافرت کرد .

سید نعمت الله ولی شیعه معتقدی بود و به این جهت در رواج تصوف شیعه در قرن نهم و بعد از آن تاثیر فراوان داشت و طریقه او پیروان بسیار پیدا کرد که همه تابع او بودند وی تصوف را خاص یک دسته و طبقه معین از مردم نمی دانست با همه سخن می گفت و میشنید . غزلی به مطلع زیر سروده است :

ما خاک راه را به نظر کیمیا کنیم
صد درد دل به گوشه چشمی دوا کنیم

و حافظ با توجه به این غزل سید نعمت الله گفته است :

آنان که خاک رابه نظر کیمیا کنند
آیا بود که گوشه چشمی به ما کنند

سید نعمت الله در بعضی از عقاید عرفانی و صوفیانه ، مانند ولایت متاثر از عقاید و آرای محی الدین عربی بود و قطب را نسبت به مریدان دارای مرتبه سلطنت و حکومت ظاهری و باطنی می دانست و از این جهت لقب شاه را برای خود انتخاب کرد .

از نکات قابل ذکر درباره وی شهرت یک قصیده اوست در پیشگویی حوادث بعد از او و آن قصیده به این مطلع است.

قدرت کردگار میبینم
حالت روزگار میبینم

وی بجز دیوان اشعار ، رسالت فراوان به عربی و فارسی دارد مانند رساله اصطلاحات ، مکاشفات ، تعریفات و …

قاسم الانوار :

معین الدین علی بن نصیر بن هارون بن ابو القاسم حسینی قاسمی معروف به سید قاسم انوار از مشایخ معروف و شاعران بنام است . وی از پیروان صفی الدین اردبیلی بود او در بدایت حال ، ریاضت بسیار کشید و در مسجد قزوین به اعتکاف نشست . غزلیات او نکات عرفانی و صوفیانه دارد و دیوانش مقطعات و ملمعات گیلکی و ترکی را در بردارد . مثنوی صد مقام و امین العارضین هم از اوست . تخلص او در شعر قاسمی است .

داعی شیرازی :

الداعی الی الله ، سید نظام الدین محمود بن حسن الحسنی از سادات علوی شیراز بود عنوان داعی را هم افراد این خاندان داشتند نسب داعی شیرازی به زید بن علی ، سید الساجدین میرسد او در اشعارش داعی تخلص میکرد و تخلص نظامی را هم از لقب نظام الدین گرفته بود و نظامی ثانی نامیده می شد . وی بعد از کسب علوم و فنون به سیر و سلوک و تصوف پرداخت و تحت تربیت شیخ مرشد الدین ابو اسحاق بهرانی قرار گرفت . بعد از فوت مرشد الدین وی پیشوای فرقه نعمت الهی در شیراز شد و تا پایان عمر به وعظ و ارشاد و تعلیم پرداخت .
داعی شیرازی بسیار پر کار بود و آثار فراوانی از خود بر جای گذاشت وی به دو زبان فارسی و عربی و نیز به لهجه محلی شیراز شعر سروده است . همه اشعار داعی متضمن مسائل عرفانی و اخلاقی و از جهت تحقیق در لهجه محلی شیراز قابل توجه است . وی علاوه بر دین رسالاتی هم دارد به زبان فارسی و عربی در عرفان دارد از جمله : اسوه الکسوه ، بیان عیان و…
شعر های وی از جنبه هنری در حد متوسط ، اما از لحاظ معانی عرفانی و شرح مقامات صوفیان جالب و مورد توجه است .

عبد الرحمان بن احمد جامی :


شاعر و عارف و دانشمند بزرگ و نابغه دانش و ادب خَر جِرد جام به دنیا آمد . لقب اصلی او عماد الدین بود . وی در کودکی در هرات به فراگیری علوم عربی پرداخت و سپس به سمرقند رفت و هیئت آموخت و به شرح تذکره ای در هیئت پرداخت . او بتدریج در تمام علوم زمان ، تبحر و استادی یافت .

جامی به علت مقام علمی و ادبی و عرفانی مورد عنایت شاهان و امیران و بزرگان بود . از معروفترین بزرگان زمان وی امیر علیشیر نوایی است که مردی عالم و شاعر و ادیب بسیار خیر بود . جامی در سیر و سلوک و عرفان ، پیرو طریقه نقش بندیه بود و در سراسر قرن نهم نفوذ فراوان داشت . وی در عرفان به افکار محیی الدین عربی معتقد بود . اما پیرو و مرشد او که در تمام مدت عمر ، حلقه ارادتش را در گوش داشت خواجه ناصر الدین عبیدالله احرار بود .

جامی از اهل تسنن بود ولی به مدح امامان شیعه نیز پرداخت . وی علاوه بر مقام والای عرفانی و علمی دارای صفات عالی انسانی مانند وارستگی ، عزت نفس و خیر خواهی بود و در عین حال ذوقی بسیار لطیف و طبعی ظریف داشت و شوخ طبع و بذله گو بود . وی از استادان سخن پیش از خود نیز تتبع نموده است چنانکه در برابر مثنوی های نظامی هفت اورنگ را تصنیف کرد .

او آثار منظوم و منثور فراوانی در موضوعات مختلف دارد . دیوان کامل وی شامل قصاید و غزلیات و قطعات و ملمعات و رباعیات است و یکی از آثار او بهارستان است که به تقلید از گلستان نوشته است وی در شاعری دارای قدرت طبع است و او را خاتم الشعرا نامیده اند .

کمال الدین حسن خوارزمی :

مولانا کمال الدین حسین بن حسن کبراوی ذهبی ، از عارفان و نویسندگان و شاعران قرن نهم هجری قمری و دارای آثاری در عرفان و تصوف است . اصل او از ماوراء النهر و موطنش خوارزم بود ، از این رو به خوارزمی معروف شده است . وی با شاهرخ تیموری معاصر بود و در طریقت پیرو کبرویه بود که بعد ها به ذهبیه معروف شده اند . در عقیده دینی از آثارش بر می آید که شیعه است و به خاندان علی ارادت می ورزد وی مدتی نیز در مشهد معتکف شد.کمال الدین شاگرد ابو الوفا از کبار اولیا و عارفان خوارزم معروف به پیر فرشته بود و کمال الدین نسبت به او ارادت زیاد داشت و اشعاری در مدح او سرود و شرح مثنوی را با اجازه و اشاره او تالیف کرد . وی با سرودن غزلی با مطلع
ای در همه عالم پنهان تو و پیدا تو
هم در دل عاشق ، هم اصل مداوا تو

او را تکفیر کردند ومورد محاکمه قرار گرفت . آثار منسوب به وی را چهارده اثر شمرده اند که معروفتر از همه جواهر الاسرار و زواهر الانوار می باشد .

جمالی اردستانی :

معروف به پیر جمال یاپیر جمالی ، از عارفان بنام قرن نهم هجری و موسس سلسه صوفیه پیرجمالیه است . او با تخلص ” جمالی ” شعر می سروده و آثار نثر و نظم فراوان دارد او در مذهب پیرو تشیع بوده و از آثار معروف او مصباح الارواح ، فتح الابواب و…می باشد . و اشعار او شامل قصاید و ترکیب بند و ترجیعات و… است .اشعار او حدود چهل هزار بیت و در مسائل و رموز عرفانی است .

سید محمد نور بخش:

موسس فرقه نور بخشیه ، نسبش به هفده واسطه به امام موسی کاظم میرسد . وی در هفت سالگی حافظ قرآن شد و در جوانی بسیاری از علوم را فرا گرفت . به زودی در اندیشه و تصوف و عرفان مستغرق شد . وی به خدمت خواجه اسحاق ختلانی در آمد و او چون استعداد او را دید خرقه به وی پوشانید و لقب نور بخش به او داد . سید محمد در قریه سولقان خانقاهی احداث کرد و به عبادت و ارشاد پرداخت . او چون دعوی مهدویت کرد خود را مظهر موعود و مظهر جامع ملقب ساخت . وی از جمله کسانی است که عرفان شیعی را رواج داده اند .

او آثاری دارد که غالبا افکار خاص طریقه خود را در آنها منعکس کرده است ، مانند ارشادنامه ، انسان نامه ، قدم و حدوث و… نور بخش شعر می سرود در بعضی از اشعار ” لحسوی “ و در بعضی ” نور بخش “ تخلص می کرد .

شمس الدین محمد لاهیجی :

شمس الدین محمد بن یحیی بن علی گیلانی لاهیجی متخلص به اسیری از عارفان مشهور قرن نهم و خلیفه سید محمد نور بخش است که ارادت خاص به مراد خود داشت و از او اجازه ارشاد گرفت . وی مورد احترام بزرگان زمان خود بود و علما و دانشمندان را محترم می داشتند . او همیشه لباس سیاه می پوشید در شیراز خانقاهی عالی به نوریه ساخت و مریدان را ارشاد میکرد . از او پرسیدند که چرا سیاه می پوشد ؟ وی در پاسخ گفت : دائما عزادار حضرت امام حسین است .

وی آثاری از نظم و نثر در عرفان و تصوف بر جای گذاشت . یک مثنوی بنام اسرار الشهود دارد و مهمترین اثر وی شرح گلشن راز شبستری می باشد که مفاتیح الاعجاز نام دارد و مورد توجه محققان و علاقمندان عرفان می باشد .

اشتراک گذاری

پاسخی بگذارید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *