گوهر وحدت (شعر)

گوهر وحدت

در جوار گل و بستان اگرم دل تنگ است
نیست از سوى کسی، دل زخطاها تنگ است

در دیارى که بکام است دل نادان را
دل فرزانه از ان نیست شکیبا، تنک است

گوهرى رفتته بساحل، چه کشم ورطه ی آب
که پی پرورشم پهنه ی دریا تنک است

نسیت مقبول من این جامه ی دیبا زاهد
که به اندام تو هم خلعت دیبا تنگ است

وحدتی خواهم وأین محفل و نوشین سخنی
غیر از اینم ، به جهان چشم تمنا تنک است

تا مهیاست” رها” گوهر وحدت دریاب
نیست تأخیر روا وقت تقاضا تنگ است

 جبرئیلی ( رها )

اشتراک گذاری

پاسخی بگذارید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *