موسسین وحدت آقایان شهاب پور ، دولتشاهی و کشاورز مسلمانان شیعی ، روشنفکر و فرهیخته ای بودند که درد دین داشتند. اساسی ترین هدف آنان این بود که همۀ روشنفکران جهان از هر دین و آئین، دست اتّحاد به یکدیگر داده و در کلمۀ مشترک خدا پرستی و اصولی که همۀ ادیان در آن متّفق هستند ،بکوشند تا به وسیلۀ بهترین تعلیمات الهی با کمک پدیدههای دانش امروز ، خداپرستی را به نحوی که قابل فهم و قبول همۀ افراد جهان باشد تبلیغ کنند.
وحدت به تمام ادیان آسمانی احترام گذاشته و پیروان آنها را محترم میشمارد و بر این امید است که اتّحاد و اتّفاق و هم آهنگی ادیان در اصول مشترک بالاخره به این نتیجه منتهی گردد که علماء و بزرگان و روشنفکران ادیان جهان در طی سمینارها و کنفرانسها و جلسات برادرانه ، کلیۀ کتب آسمانی را بررسی کرده و بدون تعصّب ، پس از استمداد از عقل و دانش ، حقایق را استخراج نموده و در معرض اطلاع جهانیان قرار دهند.
” وحدت نوین جهانی ” میکوشد وحدت عالم لایتناهی را با دلائل قوی طبیعی که همگی موافق با عقل و علم است نشان دهد و به اثبات برساند که بشر به وسیلۀ همین عوامل طبیعی که در اطراف اوست با همنوع خود و یا حیوانات و نباتات و موجودات زمینی و همچنین از راه کرۀ زمین به سلسله مراتب با کرات دیگر و کهکشانها و سحابیها و عالم لایتناهی پیوند ناگسستنی دارد ، بطوری که پهنۀ عالم وجود ، جز یک پیکرۀ متّحد چیزی نیست و با اجزاء خود اتصال و اتحاد کامل دارد.
” وحدت “ میگوید که مرگ جز تحوّل نیست و مواد و عناصری که خمیرۀ عالم را تشکیل میدهند و نیروهایی که حیات عناصر را تأمین میکنند همگی در طی عمر لایزال عالم به یکدیگر تبدیل شده ، بصورت موجودات گوناگون در می آیند و پس از این که وظایف خود را انجام دادند به اشکال دیگرجلوه میکنند.
روح امر واحد الهی ست ، نیرویی است که اجسام عالم را به حرکت در آورده و با هر جسمی بر طبق شاکله وجودی آن جسم کار میکند و با این که اجسام از روح ، جسم و قالب مثالی تشکیل شدهاند ، این تقسیم بندی به منظور انجام وظیفه است و درباطن ، حقیقت آنها یکی است .
وحدت در کلام استاد مسعود ریاضی
آنـانکـه در طــریـق حقیـقـت قــدم زننـد پائی به تـاج خســرو و بر تخت جـم زنند
از نعمـت جهـان همه پوشنـــد چشــم آز هرگز نه دم ز مـال و نه جاه و خـدم زنند
ملک وجـــود هسـت چـو ملک خدایشـان کی با کسـی دگـر دمی از بیش و کم زنند
جـز عشـق روی حــق نشناسنــد مذهبـی آوای عشـــق در همـه دیــر و حــرم زنند
نیـک و بـد جهـان همـه را نیـک بنگرنـد بـا خصـم جـان خویـش قـدم از کـرم زنند
خوش بنگرنـد عالـم و آدم به یـک نظـر از کثـــرت جهـان بـه وحــدت رقـم زنند
عـدل جهان و صلح بشـر، راحـت عمـوم با این سـه اصــل در همه عالـم علــم زنند
جز از صفا و صلح ریاضـی سخن مگوی کـز وحـــدت جهــان همـه ذرات دم زنند
پاسخی بگذارید