مادر حدیث عشق و چکاد محبت است
مادر سرود و زمزمه ى مهر و الفت است
مادر شمیم عطر دل انگیز معرفت
جان جهان و بحر طویلی ز حکمت است
مادر نهاد پاکی و صدق و صفا بود
دیوان عشق و اسوه ى صبر و سخاوت است
او ارغنون خلقت دادار بی بدیل
ساقی بزم شادى و شهد و حلاوت است
معراج عشق و پرتو نور خدا هموست
سر لوحه ى کتیبه وایمان و عصمت است
او قصه اى زغصه و اندو ه و آرزوست
شمع وجود سوزد و دریاى رحمت است
در صبر و برد بارى و از خود گذشتکی
تندیس آفرینش و معناى خلقت است
دریا صفت همیشه خروشان بعشق دوست
إیثار جان کند که همینش نهایت است
قادر نشد کلام باوصاف او ” رها”
او در وفا و عشق بلنداى فکرت است
زین روى شد بهشت به زیر قدوم او
چون مظهرى زخالق و عین حقیقت است
جبرئیلی (رها)
پاسخی بگذارید