عرفان نظری در اسلام

منشا و خاستگاه عرفان نظری در اسلام

هر چند برخی خاورشناسان از تاثیر ادیان و مذاهب شرقی و آیین های موجود در هند و یا تاثیر عرفان نوافلاطونی به عنوان برخی خاستگاه های مهم تصوف یاد کرده‏ اند این سوال مطرح می‏شود که آیا ما باید در جستجوی یک منبع خارجی باشیم؟ به گفته جرج جورداق مسیحی جای بسی تعجب است که شخص در کنار دریا باشد و بیندیشد که ظرف خود را از کدام برکه پر کرده است؟

در این بحث نیز منطقی‌تر آن است که ابتدا به ادعای اهل معرفت که علوم خویش را برگرفته از قرآن کریم و روایات برخاسته از منبع عصمت و همچنین تجارب گرانبار معنوی خویش دانسته‏ اند بپردازیم. به جهت اتکای عرفان به الهام الهی و به لحاظ اشتراک منبع فیض الهی در تمام ادیان نظیر مسیحی، برهمایی، یهودی و اسلام وجود شباهتهای کلی منطقی و طبیعی است.

به هر حال عارفان مسلمان علاوه بر تجارب عرفانی از قرآن و سنت به عنوان پشتوانه بینش عرفانی یاد می‏کنند.

الف- قرآن کریم: برای نمونه می‏توان به این موارد اشاره کرد:

  • آیاتی که متضمن توصیف خداوند به اول و آخر و ظاهر و باطن هستند و بر وحدت مطلقه الهی دلالت دارند. مانند سوره حدید آیه ۳ که می‏فرماید اوست اول و آخر و ظاهر و باطن و او به هر چیزی تواناست.
  • آیاتی که خداوند را نور توصیف نموده است و از تجلی او سخن به میان می‏آورند. مانند سوره نور آیه ۳۵ که می‏فرماید: خدا نور آسمانها و زمین است و مثالی دیگر سوره اعراف آیه ۱۴۳: چون پروردگارش بر کوه جلوه نمود آن را ریز ریز ساخت و موسی مدهوش بر زمین افتاد.
  • آیاتی که بر قرب و معیت حق تاکید دارند. مانند سوره حدید آیه ۴: هر کجا باشید او با شماست و به هرچه کنید به خوبی آگاه و بیناست.
  • آیاتی که بر هلاکت بالفعل همه اشیاء و غنی بالذات بودن خداوند و دائمی بودن نیازمندی موجودات به خدا دلالت دارند. همانند سوره رحمان آیه ۲۶: هر که و هر چه بر روی زمین است فانی است و سوره فاطر آیه ۵: ای مردم شما به خدا نیازمندید و خدا بی نیاز و ستوده صفات است.
  • آیاتی که بر احاطه خداوند به همه جا و همه کس دلالت دارد. مانند سوره بقره آیه ۱۱۵: مشرق و مغرب از آن خداست، پس به هر طرف رو کنید به سوی خدا روی آورده‌اید.
  • آیاتی که به نحوی بر جمع بین تنزیه و تشبیه دلالت دارد. چنانکه در سوره شورا آیه ۱۱ می‏فرماید: خدای یکتا را همتایی نیست و اوست شنوای بینا.
  • آیاتی که از رویت قلبی (فؤاد) و ملاقات الهی و رویت ملکوت سخت به میان آورده ‏اند. برای مثال سوره نجم آیه ۱۱: آنچه را دل دید، انکار نکرد و سوره کهف آیه ۱۱۰:هر کس به لقای پروردگار خود امید دارد باید به کار شایسته پردازد. و همینطور سوره انعام آیه ۷۵: بدین سان ملکوت آسمانها و زمین را به ابراهیم نمایاندم.
  • آیاتی که از افضلیت آدم (انسان) بر ملائکه به دلیل دریافت اسماء الهی یاد کرده‏ اند. سوره بقره آیه ۳۱: خدا همه نامها را به آدم آموخت.
  • آیاتی که توحید افعالی را به صراحت بیان داشته‏ اند. ماننده سوره انفال آیه ۱۷: چون ریگ به آنان افکندی تو نیفکندی خدا افکند.
  • آیاتی که بر باطن بودن آخرت نسبت به دنیا و بر اهمیت علم الیقین دلالت دارد. سوره روم آیه ۷: ظاهر دنیا را می‏شناسند حال آنکه از آخرت غافلند و همچنین سوره تکاثر آیات ۵و۶: اگر علم الیقین داشتید از عالم آخرت غافل نمی‏شدید، البته دوزخ را مشاهده خواهید کرد.
  • آیاتی که بر علم لدنی دلالت دارد.هماننده سوره کهف آیه ۶۵ : در آنجا بنده‌ای از بندگان خاص ما را یافتند که او را رحمت و لطف خاصی عطا کردیم و هم از نزد خود وی را علم لدنی بیاموختیم.
  • آیاتی که نقش تقوا را در کسب معرفت و شناخت بیان نموده ‏اند. سوره بقره آیه ۲۸۲: از خدا پروا کنید و خدا به شما تعلیم می‏دهد.
  • آیاتی که درجات مختلف ظاهری و باطنی اهل ایمان را مطرح کرده‏ اند. چنانکه در سوره آل عمران آیه ۱۶۳ می‏فرماید: این دو گروه را (اهل ایمان و اهل کفر) نزد خدا درجاتی است و خدا به آنچه می‏کنند بیناست.

ب- سنت : مشتمل بر احادیثی است که بر موارد زیر دلالت دارد:

  • انحصار وجود در خداوند
  • رویت قلبی حق
  • اختلاف درجات صحابه و اولیا و مؤمنان
  • قرب نوافل
  • رویت برزخی و ملکوتی برخی مؤمنان
  • توصیف علم به عنوان نور الهی که به قلب انداخته می‏شود.
  • کشف حجابها برای معصومان یا اصحاب ایشان
  • توصیف معصومان به عنوان انسان کامل و واسطه فیض (یدالله – وجه الله)
  • ظهر و بطن (بطون) قرآن و شمارش بطون کتاب الهی
  • ربط وثیق معرفت نفس به معرفت رب
  • تاثیر اخلاص در شناخت و جریان حکمت بر زبان انسان
  • حدیت احسان به عنوان مرتبه ای فراتر از اسلام و ایمان و تعریف آن بر مبنای رویت خداوند
  • احادیث قدسی نظیر حدیث کنز مخفی و خلقت آدم بر صورت حق و موارد فراوانی که از کتب اهل معرفت در این زمینه بدانها استناد شده است.
  • ادعیه مأثوره به خصوص آنها که محورشان اسماء الهی به عنوان رکن موثر در تمامی عوالم است.
  • احادیث دال بر لزوم راز نگهداری و سرّ بودن بعضی معارف

اگرچه ممکن است در تفسیر برخی آیات و تاویل آنها یا سند و شرح روایات مناقشه شود آنچه مورد نظر است استناد عرفا به کتاب و سنت است نه داوری.

طبق نظر محققان روح موجود در عرفان و تصوف اسلامی رنگ و بوی اسلامی دارد و با آنچه در مشرق یا مغرب زمین به عنوان عرفان شناخته می‏شود تفاوتهای زبانی، مفهومی، اصطلاحی و در مواردی محتوایی و مبنایی دارد.

نسبت دین و عرفان

این سوال بدون توجه به خاستگاه عرفان مطرح است که چه ارتباطی میان هر دینی و عرفان مربوط به آن دین وجود دارد؟

آیا نسبت بین این دو تباین و جدایی است یا تقابل و تعارض یا انطباق محض و یا تکمیل و یا ارتباطی غیر از اینها؟

برای پرهیز از اطاله کلام سوال را در قالب پنج بحث مطرح می‏کنیم:

  • ارتباط وحی و شهود (جنبه ادراکی عرفان): برخی عرفا وحی و شهود را از یک سنخ دانسته‏ اند و از جنس علم حضوری قلمداد نموده‏ اند. هر چند که در درجه و نوع متعلق تفاوتهایی قائل شده ‏اند.

بعضی دیگر بر مجهول بودن حقیقت وحی و دسترس ناپذیر بودن آن تاکید داشته و نسبت بین آن دو را نامعلوم دانسته‏ اند.

درباره ارتباط بین متن کتاب الهی از سویی با حاصل دستاوردهای عارفان، اعتقاد عارفان بر آن است که مکاشفات و مشاهدات همچون قرینه هایی برای درک بهتر کتاب الهی مدد می‏رساند.

  • حقیقت دین و عرفان (از جنبه تعلیمی): ارتباط بین تعالیم دینی و تعالیم عرفانی را می‏توان عموم و خصوص مطلق دانست، چون دین علاوه بر معارف باطنی و حقایق عرفانی ابعاد دیگری همچون فقه، اخلاقیات را نیز شامل می‏شود.
  • دین و قرائتهای عرفانی: از آنجا که منابع دین (قرآن و سنت) قرائت پذیرند، قطعا جنبه دوم عرفان می‏تواند از جمله این قرائتها محسوب گردد.
  • زندگی دیندارانه و زیست عرفانی: عرفا خود جنبه سوم عرفان را از راههای دینداری می‏دانند. ایشان زهد و ریاضت و خوف و رجا و محبت و معرفت را از انواع راههای دینداری می‏دانند. شیوه های زیست عارفانه مبتنی بر محبت یا ریاضت یا خوف، عرفان مناجاتی یا خراباتی ملامتیه و متشرعه، عرفان رندانه، قلندرانه یا زاهدانه، عرفان مبتنی بر جذبه یا سلوک.
  • نهاد دین و نهادهای تاریخی عرفان: شاید بین جنبه پنجم عرفان یعنی سلاسل و فرق تصوف، خانقاه ها و آداب و رسوم صوفیان با نهادهای دین، مساجد، فقها، قضات شرع و محتسبان در طول تاریخ بیشترین تعارض وجود داشته و حکایت تکفیرها و تفسیق ها و تعزیرها با این جنبه مرتبط بوده است و البته گاهی سوءتفاهم ها از جانب متصدیان شرع یا انحراف برخی فرق تصوف از مسلمات شریعت مایه چنین نزاعی بوده است.

 

اشتراک گذاری

پاسخی بگذارید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *