ریاکار، تنها به میزانی که در چشم دیگران به نظر بیاید، عمل انجام میدهد، اگر عمل او خریداری نداشته باشد، آن عمل را انجام نمیدهد یعنی عمل را برای خود عمل انجام نمیدهد و نیّت قربی ندارد و لذا عمل او ممکن است از سه چیز نشأت بگیرد.
۱- عمل ممکن است مأخوذ از حیاء باشد، که گناه نیست ولی خلوص هم در آن وجود ندارد و این عمل بخاطر آن است که قوانین موجود در عٌرف جامعه به هم نخورد، در این صورت شخص قبول میکند و انجام میدهد.
۲- عمل ممکن است مأخوذ از ریا باشد، گاهی اوقات انسان به تقاضا یا دستور کسی، کاری را انجام میدهد چون به نظر او میرسد که باید این کار را انجام دهد و اگر اجرا نکند جنبۀ زشتی دارد و گاهی نیز بدون اینکه کسی از او تقاضایی کرده باشد کاری را انجام میدهد تا خودی نشان دهد و خودنمایی کند.
۳– حالت سوم حالتی است که عمل، مأخوذ از اخلاص باشد یعنی شخص احساس کند که آن عمل در او پالایش ایجاد میکند و کار، خدایی میباشد.
انسان ریاکار اجرت عمل خویش را در نگاه و کلام دیگران جستجو میکند، اصلاً خدایی فکر نمیکند و خدا را خریدار عمل خویش نمیداند، ملاک و میزان چگونگی عمل این شخص تأیید دیگران است. ریا در شکل اجتماعی، تبدیل به نفاق میگردد چون ریا در رفتار فرد اثر گذاشته و رفتار ریایی را انتشار میدهد و همین دیدگاه، ملکۀ ذهن او میگردد، در نتیجه نفاق را منتقل نموده و شکاف ایجاد میکند چون شخصیت خود فرد شکاف دارد، درون این شخص با بیرون او فرق دارد لذا این گونه رفتارها را در اجتماع نیز منتشر میسازد.
نفاق در لغت به معنی سوراخ و شکاف است و منافق کسی است که این شکاف را ایجاد میکند. انفاق یعنی کسی که شکاف ایجاد شده را پر نموده و میبندد……….
ریا چیست؟ و چارۀ نفاق کدام است؟
اخلاقیون در این رابطه فرمول های زیادی را ارائه کردهاند. بطوریکه وقتی به آراء امام محمّد غزّالی مراجعه میکنیم مشاهده میکنیم که برای درمان ریا، یک نسخۀ ۵۰ صفحهای ارائه مینماید و سالک میبایستی تمام آن را اجرا کرده تا بلکه به نتیجه برسد. امّا عرفا به گونه ای دیگر به این مسئله نگاه کردهاند:
در این دو بیت شعر مولانا، نسخۀ عرفا را در مورد ریا مشاهده میکنیم:
شادباش ای عشق خوش سودای ما ای طبیـب جملــه علّتـهـای مــا
ای دوای نخــوت و نـامــوس مــا ای تـو افلاطــون و جـالینـوس مـا
در اصطلاح عرفا، ناموس یعنی ریا، نخوت و تکبّر، و کسی که تکبّر و ریا داشته باشد، دارای امّالفساد است.
ای طبیب جمله علتهای ما یعنی: ای درمان کنندۀ تمام بیماریهای ما بخصوص (ریا و تکبّر)
حافظ هم گفته: هر که عاشق وش نیامد در نفاق افتاد.
عاشق همه خصوصیّات پنهان کردۀ خود را لو میدهد. چون موج عاشقی، او را رسوا میکند و از خود بیخود مینماید، از هوشیاری دورش میکند، مست میشود و دیگر در چنین شخصی، عقل حکمفرما نیست. عاشق چون موحد میباشد به توحید رسیده، دوگانگی در وجود او تقریباً حل گردیده و یک سویه شده، ظاهر و باطن این آدم یک حقیقت بیشتر ندارد و به نقطۀ وحدت رسیده است.
اما آدم ریاکار، هر عملی را برای خوش آمد دیگران انجام میدهد یعنی در کنار پرستش خداوند، بنده خدا را هم پرستش میکند و این به معنی شرک است.
مفهوم اجتماعی شرک آن است که توجهات فرد تقسیم میشود و نقطه واحدی برای تمرکز او وجود ندارد، مشرک یعنی کسی که بیش از یک نقطۀ تمرکز داشته باشد.
گرجان به تن بینی مشغول کاراو شو
هر قبلهای که بینی بهتر زخود پرستی
به اعتقاد عارفان، حتی اگر گربه را بپرستی بهتر از این است که چند چیز را پرستش کنی.چون ریاکار و جاه طلب در انجام عمل خود هدف ریایی دارند بنابراین دارای ۲ نقطه و یا چند نقطۀ تمرکز میباشند. حوزۀ بروز حس ریا، عموماً حوزه های عبادت واخلاق است.
پاسخی بگذارید