اساس سخن در این گفتار دو واژۀ پر معنا و مهم است که علی الظاهر، مفاهیم متعدد آن دو برای همگان واضح و روشن میباشد، ولی به نظر میرسد، چنانچه دانسته های فردی را در این مورد خاص به صورت منظم و جامع تری مورد بررسی قرار داده و دسته بندی کنیم، بهرۀ بیشتری از دریافتهای شخصی، نصیبمان خواهد شد.
در هر صورت بهتر است تعریف سادهای از واژۀ “حقوق” به دست دهیم.
معمولاً هنگامیکه واژۀ “حقوق” بر زبان جاری میشود، عدۀ زیادی از مردم توجهشان به مسائل مالی جلب میشود و آنرا به معنای مواجب ماهیانه به کار میگیرند، که البته پر بیراه هم نیست و در خیلی موارد میتوان مفاهیم مالی را از آن به دست آورد، مثلاً هنگامیکه از حقوق گمرکی و حقوق دیوانی و نظایر آن صحبت میکنیم، همین مفهوم را در نظر داریم ولی ما در این گفتار این شق از قضیه را در نظر نداریم بلکه منظور ما از حقوق، “مجموعۀ مقررات، قواعد و اصولی است که روابط و مناسبات مختلف بین اجتماعات و افراد و آحاد مردم را به نحو متقابل تنظیم میکند.” لازم به ذکر است که این تعریف ساده، قابل نقد و بررسی است ولی فعلاً از این مسئله میگذریم. از طرف دیگر میدانیم واژۀ “حقوق” از نظر دستوری جمع کلمۀ “حق” است که میبایستی در این حالت نیز به بار معنائی آن توجه کنیم. منظور ما از حق توانائی و امتیازی است که هر فرد در جامعه و در مقابل دیگران دارا میباشد و همچنین گفته شده است “حق، سلطه و اختیاری است که حقوق هر کشور به منظور حفظ منافع اشخاص به آنها میدهد” . در برابر هر حق، تکلیفی مقرر شده است، گاهی این تکلیف ناظر به اجرای موضوع حق است و شخص، باید کاری را که صاحب حق میخواهد، انجام دهد ولی پاره ای موارد، تکلیفی که در برابر حق ایجاد شده، در احترام به آن و خودداری از تجاوز به حق خلاصه میشود.
هر جند حقوق دارای ابعاد مختلفی است و به اعتبار مبنا و هدف و منابع آن به صور مختلف انعکاس پیدا میکند ولی به نظر میرسد که حقوق، به طور کلی دارای رسالت خاصی است که توجه به آن میتواند درک ما را از ماهیت وجودی آن بیشتر کند. برای توجیه این مطلب، مجبور به ذکر مقدمه ای هستیم.
در قرآن مجید، آیاتی که در باب خلقت انسان نازل شده است، گر چه تمثیل گونه و اسطوره وار بیان گردیده ولی حقایق بسیاری را بر ما روشن میسازد. شما بارها و بارها آیۀ سیام از سورۀ بقره را شنیده و تفاسیر گوناگون آنرا میدانید، خداوند میفرماید:
“و چون پروردگار تو به فرشتگان فرمود: من در زمین از جانب خود خلیفه ای خواهم گماشت، عرض کردند، آیا در زمین موجودی را به سرپرستی میگماری که در آن به فساد و تباهی بپردازد و خونریزی به راه بیاندازد؟ و حال آنکه ما پاکی مطلق ذات اقدست را شکر میگوئیم و تقدیس میکنیم، خداوند فرمود: همانا من دانای چیزهائی هستم که شما نمیدانید.”
دو نکتۀ برجسته در آیۀ فوق الذکر به چشم میخورد، اول، اعتراض فرشتگان و بازگو کردن این حقیقت که انسانی که قرار است به عنوان خلیفه الله در زمین مستقر شود، مبادرت به فساد و خونریزی خواهد کرد و این چیزی است که هیچکس نمیتواند منکر آن باشد و دوم، پاسخ خداوند که فرمود، من چیزی میدانم که شما نمیدانید.
حال چنانچه رسالت حقوق را بر اساس دو مورد فوق مورد سنجش قراردهیم، موضوع بهتر برایمان روشن خواهد شد. به نظر میرسد رسالت حقوق از یک طرف، جلوگیری از تحقق پیش بینی فرشتگان است، چون رعایت الزامات حقوقی، موجب خواهدشد، فساد و خونریزی از روی زمین رخت بربندد و از طرف دیگر با حذف فساد و خونریزی، چهرۀ واقعی انسان آنچنان که شایستۀ اوست، جلوه گر خواهد شد و این همان چیزی است که فرشتگان از آن بیخبرند و نتیجتاً انسان لیاقت برخورداری از صفت “خلیفه الهی” را خواهد داشت. البته این عمل، زمانی به وقوع خواهد پیوست که جنبۀ اخلاقی حقوق بر جنبۀ انتظامی آن تسلط داشته و آدمیان نیز ضمن رعایت مقررات حقوقی، ملتزم به انجام جنبه های اخلاقی قضایا باشند.
برای اینکه بحث ما صرفاً جنبۀ تئوریک نداشته باشد، اینک یک نمونه از اینگونه قوانین را ارائه میکنیم که به عنوان یک یادگاری و همچنین یک تعهد و التزام به رعایت مفاد آن بین ما باقی بماند. در قانون مدنی و در مبحث نکاح، ماده قانونی وجود دارد که شاید بتوان آنرا احسن المواد خواند و آن مادۀ ۱۱۰۳ قانون مدنی است که مقرر میدارد:
“زن و شوهر مکلف به حسن معاشرت با یکدیگرند”
این ماده، عمیقاً ریشه در اخلاق دارد و از رهنمودهای مذهبی ما نشأت گرفته است. در سورۀ روم، آیۀ بیست و یکم آمده است :
” و از نشانه های قدرت خداوند، اینست که همسرانی از جنس خودتان برای شما خلق فرمود، تا در جوار آنها احساس آرامش کنید و در بین شما دوستی و الفت و مهربانی ایجاد فرمود، در همۀ اینها نشانه هائی از قدرت و حکمت الهی برای اهل تفکر نهفته است “
از مفاد این آیه بوی خوش وحدت به مشام جان میرسد و رابطۀ بیواسطۀ زن و مرد در کنار یکدیگر، آنرا تجربه خواهند کرد ولی مهمترین موضوع، دوستی و الفت و مهربانی است که خداوند به زوجین هدیه فرموده است و حفظ این هدیۀ الهی فقط در سایۀ حسن معاشرت امکانپذیر است.
خداوند متعال در آیۀ نوزدهم سورۀ نساء، خطاب به مردان میفرماید:
“با زنان به حسن معاشرت رفتار کنید”
و این کلام پیامبر است که فرمود:
“نیک رفتاری و نیکو شوهرداری زن در حکم جهاد است”
همانطور که همگان اطلاع دارند، در اسلام حکم جهاد، فقط اختصاص به مردان دارد و زنان از این امر مستثنی هستند و اینک توجه کنید، پیامبر اسلام چگونه ارزش کردار و رفتار زن در خانه و خانواده را بالا برده و در ردیف جهاد مردان قرار داده اند و حال آنکه تعلیمات و تبلیغات دنیای غرب، عمل و کارکرد زنان در خانواده را در حد یک کارگر معمولی پائین آورده و حتی برای ایشان دستمزد میطلبند و وای بر ما که کورکورانه به دنبال تجدد و نوگرائی، در دام اینگونه تبلیغات گرفتار آمده ایم که فرمود:
“و آیات مرا به بهای ناچیز نفروشید”
بـه طـوریـکـه مـلاحظـه فـرمـودیـد، پیـام اصــلی مـاده قـانـونـی فـوق الـذکـر ” حسن معاشرت “ اسـت و بـه تـحقیـق، استحـکـام بنیـان خـانـواده مبتنـی بـر حسن معاشرت زن و شوهر است.
تصمیم بر این بود که در بارۀ حسن معاشرت صحبت کرده و تعریفی از آن به دست دهم ولی متوجه شدم که بهیچوجه این عبارت نیاز به توضیح و تشریح ندارد، چون میبایستی مفهوم این عبارت را احساس کرد و عملاً آنرا به کاربست و اکثراً نیز مفهوم آنرا دریافت کرده و به آن عمل میکنند. به طور مثال رفتار و کردار افراد در جلسات و میهمانیهای دوستانه، خود نمونۀ بارز حسن معاشرت است.
حتماً توجه کرده اید، هنگامیکه دوستان و آشنایان، با یکدیگر روبرو میشوند، چگونه یکدیگر را در آغوش گرفته و با کلماتی زیبا و دلنشین به یکدیگر خوشامد میگویند، این حالت، همانست که قانون مورد بحث، آنرا تجویز میکند. یعنی زن و شوهر و بطور کلی افراد خانواده میبایستی محیطی نظیر آن محافل دوستانه، در خانه و کاشانۀ خود ایجاد کنند و مسرت و خوشحالی همیشگی را بر محیط صمیمی و دوست داشتنی خانواده حکمفرما سازند و این از تکالیف زن و شوهر، هردو با هم است و حقوق، اساساً در پی ایجاد یک چنین محیطی در اجتمـاع میبـاشـد و تمـام قـواعـد و قـوانیـن و اصـول آن، ریشـه در ایـن عبـارت “حسن معاشرت” دارد. حسن معاشرت هدیه ای است الهی، نظیر یک گل سرخ که ما به دیگران هدیه میدهیم، لزومی ندارد که به چند و چون گل سرخ بپردازیم به قول سهراب سپهری:
کار ما نیست شناسائی راز گل سرخ
کار ما شاید اینست
که در افسون گل سرخ شناور باشیم
پاسخی بگذارید