خانواده ومهارتهای رفتاری (۱)

آیا در حال حاضر از زندگی در خانواده تان احساس خوشی می کنید؟

آیا احساس می کنید که در حال حاضر با دوستانتان زندگی می کنید ، با مردمی که دوستشان دارید و به آنان اعتماد می ورزید و آنان نیز متقابلا دوستتان دارند و به شما اعتماد دارند؟

آیا عضوی از خانواده شما بودن خوشایند و هیجان انگیز است؟

اگر پاسخ شما به هر سه سوال بالا ” بله ” است ، شما در خانواده ای بالنده زندگی می کنید . اگر پاسخ شما ” نه ” یا ” غالبا نه” است، احتمالا در خانواده ای زندگی می کنید که کم و بیش دچار آشفتگی است.

برخی ممکن است اعتراض کنند که با وجود فشارهای روزانه زندگی،  برای بیشتر مردم وقتی باقی نمی ماند که به تغییر وضع زندگی خانوادگی خود بپردازند ، اما در جواب باید گفت که بهتر است برای این کار وقت پیدا کنند. این یک مسأله حیاتی است و برای آن باید حق تقدم قائل شد . خانواده های آشفته ، افراد آشفته تحویل اجتماع    می دهند و به افزایش میزان آسیب های اجتماعی، بیماری های روانی ، اعتیاد به مواد مخدر، فقر ، جوانان از خود بیگانه و بسیاری ناراحتی های دیگر کمک می کنند. اگر ما سعی خود را در راه بهبود و پیشرفت خانواده به کار نبریم و انسان های فعلی را به راستی انسان تر نسازیم، خواهیم دید که مشکلات اجتماعی روزبروز بدتر خواهند شد.

هر خانواده آشفته ای می تواند به خانواده ای بالنده تبدیل شود. سوال این است که چگونه ؟

نخست، باید تشخیص داد آیا خانواده تان خانواده ای آشفته است یا نه؟

دوم ، باید امیدی به آن داشته باشید که همه چیز ممکن است تغییر کند و به صورت دیگری در آید.

سوم، لازم است که برای شروع فرآیند تغییر ، دست به عمل بزنید.

 

اگر بکوشید تا نگرانیهای خانواده را واضح تر ببینید این امر به شما در توجه به این موضوع یاری خواهد دادکه هرچه در گذشته اتفاق افتاده باشد ، کاری بوده که شما در آن زمان می توانسته اید بکنید. دلیلی وجود ندارد که کسی خود را گناهکار بشمارد یا افراد خانواده را سرزنش کند. بر حسب اتفاق، موجبات رنج خانواده برای شما قابل دیدن نبوده است . اما می توان با نگاهی جدید به بهبود وضعیت خانواده پرداخت.

 

ارزش خود

در وجود هر فردی تصویری از ارزش خود وجود دارد که همیشه با اوست. کمال ، درستی، مسئولیت، شفقت و عشق از فردی سر می زند که برای خود ارزش و احترام قائل است. او به شایستگی خود ایمان دارد ، قادر است از دیگران یاری بطلبد، در عین حال معتقد است که می تواند خودش تصمیم بگیرد. ضمن آنکه به ارزش خود ارج  می نهد ، آماده است ارزش دیگران را ببیند و به آن احترام بگذارد و نور امید و اعتماد بیفشاند. خانواده محلی است که  احساس ارزشمندی در آن آموخته می شود. طفلی که چشم به این دنیا می گشاید نه گذشته ای دارد ، نه تجربه ای و نه ترازوئی که با آن ارزش خود را بسنجد. در دوران کودکی و نوجوانی ، خانواده مهمترین نقش در ارائه ارزش به خود ، در افراد را بر عهده دارد ، هر کلمه ، هر حالت ، هر حرکت و هر عمل پدر و مادر، برای طفل حاوی پیامی درباره ارزش اوست. خانواده می تواند احساس ارزشمندی یا بی ارزشی در افراد ایجاد کند، خانواده شما چه نوع ارزش خودی می سازد؟

به رفتار اعضای خانواده خود توجه کنید، هر بار که یکی از افراد با شما صحبت می کند چه احساسی در شما بوجود می آید؟ همچنین به رفتار خود توجه کنید ، آیا باعث ایجاد احساس بهتری نسبت به خود ، در آنها می شوید؟

احساس ارزش داشتن فقط در محیطی می تواند شکوفا شود که در آن به تفاوت های فردی ارزش داده می شود، اشتباهات اغماض می شوند، تبادل نظر آشکار است و قوانین قابل انعطاف  اند.

شخص در هر سنی که باشد  می توان احساس ارزشمندی او را ترقی داد. هر کس در هر لحظه از عمرش می تواند احساس بهتر را در خود پروش دهد.

به ایجاد احساس ارزشمندی در اعضاء خانواده خود کمک کنید.

عامل باشید

عامل بودن عبارت از توانایی عمل بر اساس اصول و ارزش ها ، به جای واکنش نشان دادن بر اساس احساس یا شرایط محیطی است.

واکنشی بودن آسان است، شما به لحظه متوسل می شوید. چیزهایی می گویید که منظورتان نیست، کارهایی انجام می دهید که بعدا پشیمان می شوید و فکر می کنید اگر کمی درنگ و درباره آن فکر می کردم ، هرگز این طور واکنش نشان نمی دادم. به راستی اگر افراد به جای واکنش نشان دادن به هیجانات لحظه ای، بر اساس ارزش های عمیق درونی خود عمل کنند، زندگی خانوادگی به مجموعه بسیار بهتری تبدیل خواهد شد. آنچه ما به آن نیاز داریم یک دکمه توقف ذهنی است؛ چیزی که ما را قادر سازد تا در حد فاصل آنچه برایمان روی می دهد و پاسخمان به آن رویداد کمی تأمل کنیم و سپس پاسخ واقعی خود را انتخاب کنیم. این پاسخ می تواند انتخاب بهینه ای از میان گزینه های رفتاری باشد . ایجاد این ظرفیت و توان برای ما به عنوان یک  فرد امکانپذیر است. همچنین قطعا امکانپذیر خواهد بود که این عادت را درست در مرکز فرهنگ خانوادگی برای یادگیری توقف و تأمل و دادن پاسخ های عاقلانه تر پدید آوریم. چگونگی ایجاد یک اهرم توقف در خانواده، چگونگی تقویت روحیه عمل بر اساس ارزش های اصولی و انتخاب بهینه از میان گزینه های رفتاری به جای واکنش نشان دادن بر اساس احساسات یا شرایط محیطی ، محور و نقطه تمرکز اصلی عامل بودن است. به عبارتی دیگر :

میان محرک ها و پاسخ ها فاصله ای وجود دارد.

در آن فاصله آزادی و قدرت انتخاب پاسخ ، برای ما وجود دارد .

و رشد و بلوغ شخصیت و خوشبختی ما در گرو همین گزینش پاسخ است.

 

توانایی عامل بودن ، مستلزم تحول و استفاده از چهار قریحه انسانی بی نظیر است .

۱.خودآگاهی: انسان می تواند در ورای زندگی خویشتن بایستد و آن را نظاره کند. ما می توانیم افکار خود را مشاهده کنیم و سپس برای ایجاد تغییر و تحول پیش رویم. لذا در هنگام دادن پاسخ به وقایع ، با شناخت از ارزش ها و اعتقادات و انگیزه های واقعی می توان مناسب ترین گزینه را انتخاب کرد

۲- وجدان : وجدان باعث می شود تا بتوانیم آنچه را درباره زندگی مان می بینیم، مورد ارزیابی قرار دهیم. با تشبیه این مقوله به رایانه، می توان گفت که این حس معنوی ما نسبت به صحیح و غلط ( وجدان) در سخت افزار ما جای دارد، ولی به دلیل استفاده نادرست و نیز بی اعتنایی و نادیده گرفتن این قریحه ، ممکن است ارتباطمان را با این ماهیت معنوی درونمان از دست بدهیم . روشی که در رفتار با دیگر اعضاء خانواده به کار گرفته می شود ، توسط نیروی وجدان می تواند مورد ارزیابی قرار گیرد و در صورت نادرست بودن ، رفتار دیگری جایگزین آن شود.

۳.قوه تصور : عبارت است از توانایی تجسم پاسخ های بهتر، پاسخی که هم در کوتاه مدت و هم در طولانی مدت کارایی داشته باشد.

۴.اراده مستقل: عبارت است از قدرت اتخاذ عمل ، یعنی تکانه های خود یا خواسته های آنی خود را فدا کردن و فرع دانستن آنچه در حال حاضر می خواهیم، نسبت به آنچه در نهایت می خواهیم. همچنین اجتناب از صحبت کردن تکانشی و خشونت

این چهار قریحه ، خودآگاهی، وجدان، قوه تصور و اراده مستقل ، در فاصله بین وقوع یک رویداد و پاسخ انسان به آن قرار دارند.

یک قریحه دیگر که در ترکیب چهار قریحه دیگر حاصل می شود ، شوخ طبعی است . اگرچه شوخ طبعی یک قریحه ثانویه است که توسط انسان ها ایجاد می شود، ولی در فرهنگ غنی خانوادگی مهم و حیاتی است. در خانواده عنصر مرکزی که می تواند ضامن سلامت فکری، خنده، اتحاد و یگانگی، همبستگی و جذابیت مغناطیسی فرهنگ خانوادگی محسوب شود،” خندیدن دسته جمعی ” است. خوش بودن با هم تا حد زیادی تسکین دهنده است. خوش بودن تولید کننده آندروفین و دیگر مواد بالابرنده خلق در مغز است که احساس لذت و آسودگی از رنج و درد را پدید می آورد. شوخی همچنین ارتباط ها را آرام و انسانی می کند. شوخی چشم انداز زیبایی به وقایع می دهد ، به گونه ای که ما برخوردهای کوچک را خراب نمی کنیم. به عبارتی دیگر ، این امر ما را قادر می سازد تا تشخیص دهیم همه مسایل کوچک هستند و ما را از جدی بودن بیش از حد، ترش رو بودن دایمی، سخت گیر بودن، تحکم کردن، حق به جانب بودن کمال طلبی، نامتعادل بودن و بی جنبه بودن باز می دارد.

شوخی مثل هر چیز دیگری می تواند منجر به فرهنگ طعنه یا ریشخند شود یا حتی منجر به سبک مغزی در انسان شود، به گونه ای که دیگر هیچ چیز را جدی نگیرد. شوخی حقیقی سبک مغزی نیست، سبک قلبی است و یکی از عناصر بنیادین فرهنگ خانوادگی غنی است.

بودن در کنار  انسان های شوخ و خوشحال و کسانی که خوشبین و پر از ماجراهای خوب و شوخی های بکر هستند از جمله چیزهایی است که مردم را به سوی دیگران می کشاند. شوخ طبعی همچنین کلید عامل بودن است ، زیرا روش متعالی مثبت و غیر واکنشی برای پاسخ به فراز و نشیب های زندگی روزمره را به شما اعطا می کند.

منابع:

۱- هفت عادت خانواده های کامروا ، استفان آر کاوی   ۲- آدمسازی ، ویرجینیا ستیر

گردآورنده: غزاله مسعودی- کارشناس ارشد مددکاری اجتماعی

 

اشتراک گذاری

پاسخی بگذارید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *