در همۀ ادیان و مکاتب، نویسندگان وگویندگان، درآغاز متن خود جملهای را بکار میگیرند که بواسطۀ ادای آن جمله، قدرت خود را در پرداختن به کلام، افزایش داده و ضمن آنکه نوع نگاه و جهانبینی خود را مطرح میسازند، بواسطۀ آن جمله از باطن عالم نیز، مدد میطلبند. نویسندگان و گویندگان مسلمان، همواره کلمۀ “الحمد” و مسیحیان نیز عبارت “اب و ابن و روح القدس” را در ابتدای متن خود بکارمیگیرند. فرقه های درویشی ایرانی نیز قید دارند که حتما” نام مولایشان و بعد از آن نام پیرشان را در ابتدای سخن بر زبان آورند.
این جملات هیچکدام، ذاتی دین نبوده و تنها بصرف گفتن آنها، شخص نه مسلمان، نه مسیحی، نه درویش و نه…. میشود و با نگفتن آنها هم کسی مرتد نمیشود بلکه همانطور که اشاره شد، تنها اینست که شخص نحوۀ دید خود و تکنیک بهره وری خود را از مسائل باطنی عالم هستی بیان نموده و بکار میگیرد. در مکتب وحدت نیز، باتوجه به نوع نگاه وحدتیان که تمام عالم را تجلی نیروی خداوند دانسته و همۀ موجودات عالم را از ریز تا درشت، جیره خوار همان نیروی یگانه ای میدانند که برترین و مافوقترین همۀ نیروهاست و از طرفی نیز این مافوقترین نیروها را، حاضر میدانند و نه غایب، لذا چون او را حاضر میبینند، از او نام نمیبرند بلکه از او اجازه میطلبند.
با اجازه، یعنی مدد گرفتن از نیروی برتر، معنا ی سخن فوق این است که به اعتقاد وحدتیان، عالمی که ما در آن قرارگرفته ایم عالم نیرو، قدرت و انرژی است، این انرژی به شکل و صور گوناگون و در بسترهای مختلف در اختیار موجودات قرار میگیرد، از کنه عالم ، انرژی تلألو میکند. هرچه این نیرو به لایه های سطحی تر میرسد، ملموس تر میشود ، برای ما که در سطح بیرونی لایۀ خلقت زندگی میکنیم چیزهای قابل درک، همان چیزهای قابل حس است که اصطلاحآ آنها را “صورتهای سخیف ماده” مینامیم.پس حقیقت این است که همۀ موجودات ظهور یک نیروی واحداند.
پاسخی بگذارید