تطهیر اخلاقی

تطهیر اخلاقی ( نظری)

در بخش نظری تعلیمات تطهیر روحی_اخلاقی، نکات مبسوط و ارزشمندی توصیه ‏گردیده ‏است که با توجه به تعداد آنها و در عین حال‌ مهم‌ بودن تمامشان، ‌از بکارگیری تمام آنها توقع خود را بر می‌گیریم و به ذکر تنها چند نکته اکتفا می‏کنیم. چون اولاً بازگوکردن تمامی آنها از حوصله این مقال خارج است و ثانیاً اینکه بکارگیری اصول متعدد اخلاق را در بدایت راه امری نه مشکل بلکه محال می‌دانیم و لذا توصیه به انجام آنها را نیز بصورت یکپارچه امری عبث می‌شماریم. که این چنین شیری خدا هم نافرید، اگر چه معتقدیم نادراً اشخاصی قادر به انجام همه امور بزرگ اخلاقی بوده و هستند ولی می‌دانیم که استثناء هرگز قاعده را نفی نمی‌کند و خطاب این مقاله با عامۀ سالکان است نه نخبگان. بعلاوه آنکه شخص ابتدا می‌بایست همۀ نیروی خود را صرف شکار یک ارزش متعالی بکند و پس از تسخیر آن وملکه کردن آن، که لاجرم به نیروی وسیع‌تری راه می‌یابد، دومین ارزش را راحت‌تر صید می‌کند و نیز فراموش نمی‌کنیم که نیکی‌ها، خویشاوند یکدیگرند و هریک، دیگری را می‌خواند، حال به چند نکته‌ نظری دقت کنیم.

نکته اول:

می‌دانیم که افراد، هر یک به مجموعه اخلاقی خویش آشنایی دارند و هر کس بخوبی نقاط ضعف خود را حداقل بصورت کلیات می‌شناسد خداوند فرموده است:

بل‌الانسان علی نفسه بصیره و لو‌القی معاذیره…

انسان خودش را خوب می‌شناسد هر چند که ظاهراً عذرهایی بیاورد

بر این اساس توصیه می‌شود انسان سالک در خلوت خود تنها بنشیند و نقاط ضعف‌ گفتاری_رفتاری‏ اش را فهرست کند و بطور مثال می‌فهمد که:

پشت‏ سرگویی و ترورشخصیت دیگران، دروغگویی و هتاکی، غضب و ناسزاگویی و تعدادی رذیلت‏‌های دیگر در شخصیت‌اش به وفور بچشم می‌خورد.

در اینجا بدیهی است هر انسان خداجویی با دیدن و فهمیدن و کشف‌کردن این خصوصیات، برخود مکدر می‌شود و گاهی اوقات در مواجهه با اینهمه رذایل متعدد، خود را درمی‌بازد و از اصلاح خویش نومید می‌گردد و نیروی لازم برای مبارزه با این جبهۀ وسیع را درخود نمی‌بیند. در اینصورت بر شخص واجب است که برجسته‌ترین و عادت‌شده‌ترین این خصوصیات را برگزیده و روی آن قدری فکر کند.

او می‌بایست اول میزان قبح و اثرات ژرف و مخرب این صفت را شناسایی و درک‏ کند و نسبت به آن متنفر گردد تا انرژی لازمه را برای مبارزه با آن در خود احیا نماید و همۀ همّ خویش را صرف برخورد با آن کند.

قطعاً در بین راه مبارزه، شکست‌ها و ناکامی‌های کوتاه‌ و زود‌گذر را تجربه می‌کند ولی بدون درنگ و با عشق به آسمانی‌شدن، مجدداً بر عزم خود استوار گردیده و طی‏ سلوک نماید. وقتی به پیروزی رسید حتماً نیروی جدیدی در خود می‌بیند که وی را در دسترسی به ارزش بعدی مهیا‌تر می‌کند.

 نکته دوم:

پرتو جوی سالک می‌تواند هر مدتی که خود تشخیص می‌دهد (که اصولاً نمی‌بایست بیشتر از‏ یک‏ ماه طول بکشد)، در قبولداشت‌های اخلاقی خویش بازنگری کرده و سرزمین وجود خود را  شخم‌زنی کند ونهالهای ارزشمند اخلاقی وجود را از آفت‌ها پالایش نماید و چنانچه شرارت‌ها و پلیدی‌های در حال ایجاد و یا در حال رشد را ببیند، در همان ابتدا بخشکاند.

مثلاً ممکن‏ است کشف کند که در کنار روزه‌داریهای مجاهدانه و عبادت‌های شبانه، خیر‌خواهی و اطعام، رگه‌هایی از ریا و خودنمایی در حال جوانه‌زدن است که اگر دیربرسد، همۀ زحمات وی را هدرمی‌دهد و رفته‌رفته همۀ وجود وی ‏را دربرمی‌گیرد. برای این منظور می‌تواند در دفترچه ‏ای یادداشت کند. البته به ‏شرطی که صادقانه باشد و همۀ مطالب نوشته شود. بنابراین در بررسی‌های ماهیانۀ خود، می‌تواند خود را در جهت‌ مبارزۀ درونی کنترل کند.

در مرحلۀ بررسی‌های ماهیانه، چنانچه متوجه شد که میزان ضد‌ارزش‌ها در حال افزایش هستند، به طرق مختلفی خویشتن خویش را به مؤاخذه و احیاناً به تنبیهات خصوصی و محرمانه محکوم گرداند.

 

در اصطلاح سلوک این نوع دقت‌ها در پنج مرحلۀ

مشارطت، مراقبت، محاسبت، معاقبت و معاتبت صورت می‌گیرد.

 نکته سوم :

همانگونه که پرتوجوی سالک می‌بایست نسبت به اعمال نیک، حساسیت خود را بسنجد و عبادت ویژۀ خود را کشف کند، لازم است نسبت به صفات مخرب درونی خود نیز حساسیت نشان دهد و آفت را همانگونه که گفته شد بازشناسایی نماید.

در وحدت تعداد این صفات مخرب هشت نمونه شناسایی شده و از آنها بعنوان مهمترین صفات مخرب یادشده است، آن هشت صفت عبارتند از:

 عجب ، بخل ، حسادت ، غرور ، کبر ، ریا ، سوءظن و کینه که مرحوم استاد آن را در یک دو بیتی شاخص کرده‌اند.

هشت صفت شـد به سـرعقل و دیـن

کهنـه  حجـابـی کـه  نیــابـی   یقیـن

عجب و دگر بخل و حسـادت، غـرور

کبـر و ریـا، سـوء ظن و بغض کیـن

اعتقاد بر اینست که: تا زمانیکه آثاری از هر یک از این صفات هشتگانه در وجود پرتوجویان باشد، به‏ همان نسبت دسترسی به یقین مشکل خواهد بود.

اگر دوستان در مفهوم این صفات مخرب دقیق شوند، متوجه خواهند شد که الباقی‏ رذایل اخلاقی مثل دروغ، غیبت، تهمت، ترورشخصیت، هتاکی، حق‏خوری، غش و…. همه، آفاتی هستند که ریشه ‏شان در درون همین صفات قرار دارد و همگی دست در دست یکدیگر، مانع از هم نشینی یقین آمیز انسان می‌گردد.

نکته چهارم:

پرتوجویان بمنظور بهتر فهمیدن وضعیت خود در ارتباط با آنچه گفته شد می‌توانند از ارزیابی‌های مخالفان استفاده کنند.

به این صورت که خود را در چشم مخالفان خود ببینند و آنها را در بازگو کردن نظریاتشان بصورت غیرمستقیم تشویق نمایند و خود، بطرز لطیفی از نظرات مطرح‏ شده از سوی مخالفان، مطالب اساسی و کلیدی مربوط به خود را گلچین کننـد و بعد آنها را در خلوت خود حاضر نموده و بـه نقـد و بـررسـی آنهـا بپـردازنـد.

قبول کنند که نظریات مطرح شده از سوی مخالفین، پیام خداوند است که برای اصلاح آنان از دهان غیر بیرون آمده ‏است. و این برای انسان سعادت است که به راحتی بتواند از دهان دشمن بی‌گذشت، معایب خود را بشنود.

کـــو  دشمـــن  شـــوخ   چشــــم چـــالاک           تــــا عیــــب  مـــرا  بــه  مــــن  نمـایـــــد

بیــــزارم   از آن  رفیـــق کــه   هـــر  دم            زشتــــی     مـــرا   حســـــن   نمـــایـــــد

 نکته پنجم:

می‌دانیم که خوردن خوراک در زندگی و شخصیت افراد نقش مهمی دارد و بسیاری از واکنش‌های غیرارادی ما از ناحیۀ همین مقوله است و اگر نحوۀ برخورد خود را با آن تنظیم کنیم، ضمن برخورداری از لذایذ حاصله، از اثرات سوء احتمالی آن نیز می‌کاهیم. بر پرتوجویان سالک توصیه می‌گردد، در این خصوص به چند مهم توجه ورزند.

 اولاً:  آنکه فاصله آخرین وعدۀ غذای مصرفی را طوری تنظیم کنند که بیش از سه ساعت با خواب فاصله داشته باشد.

همچنین توصیه می‌شود آخرین وعدۀ غذایی طوری تنظیم شود که حتی الامکان از چربی‌های انباشته شده بدور باشد.

غذاهای سبک، رونده، توأم با مایعات در سبک نگاهداشتن احوال پرتوجویان بسیار مؤثر خواهد بود.

ثانیاً: بر پرتوجویان سالک واجب است که در پذیرفتن دعوت دوستان، انتخاب هم‏نشینی هنگام صرف غذا، نهایت دقت را داشته باشند و از برخوردهای هوسناک و سطحی به جد پرهیز نمایند.

ثالثاً: در طهارت لقمۀ‌ طیباً طاهراً دقت بورزند. در مورد طعام تهیه شده، چه از حیث ظاهر مسایل بهداشتی وچه ازنظر باطن یعنی طاهر بودن پولی که طعام از آن تهیه گشته ‏است، نهایت دقت را بعمل آورند و این دقت مقدس را به پای بهانه‌هایی چون: آبرو، سفره داری، لذتبخش بودن و… قربانی ننمایند.

نکته ششم:

خوش‏بو و عطرآگین بودن از عوامل مهم در سلوک روحی برای مبتدیان و متوسطان است. این جمله را از پیامبر اسلام بخاطر بیاورید که فرمودند: من از این دنیا سه چیز را بسیار دوست می‌دارم : نماز، زن و بوی‏ خوش.

یا جملۀ دیگری از حضرت اباعبدالله که فرمودند: من بخشی از درآمدم را برای بوی خوش هزینه می‌کنم. این جملات و جملاتی دیگر از بزرگان عرفان، مبین آن است که پرداختن به بوی‏ خوش، نه برای هوس بلکه پیروی از رازی شگرف است که در سیرِ سلوک روحی حائز اهمیت می‏باشد.

امروزه نیز شما مشاهده ‏می‏کنید که درمانگران روحی، شیوه‌هایی را تحت عنوان بو درمانی بکار می‌گیرند که در آن از بخورات و عطرهای بخصوصی در درمان بیماریها استفاده می‌کنند. استفاده از بوی خوش و برخورداری از نتایج بسیار خوب و مؤثر آن ارزانترین تجربه‌ای است که در اختیار پرتو جویان سالک قرار دارد.

 نکته هفتم:

توصیه‌ای دیگر که به پرتوجویان سالک می‌شود، دقت در مفهوم انضباط و بکارگیری آن است. شما می‌دانید و اگر هم ندانید می‌توانید تجربه کنید که مثلاً مسئلۀ سادۀ چیدمان لوازم منزل و یا لوازم‏ التحریر روی میزکار و نحوۀ آن چیدمان، چقدر در نحوۀ تفکر ما تأثیر دارد.

وقتی وسایل روزمرۀ کار و زندگی، حالت درهم و بهم‏ ریخته‌ای داشته باشند، طول‏ موج آنها در اثر این تلاقی نامأنوس، خشن گشته و باعث آزار ما می‌شود.

درمورد مسایل شخصی و قول و قرارها نیز، وضعیت همین‏گونه است .

به پرتوجویان توصیه می‌شود با برنامه ‏ریزی و نوشتن آن، روابط خود را با دیگران چنان تنظیم کنند تا در اثر بدقولی‏ها، امواج دیگران بصورت خشن و مزاحم  با آنها مواجه نگردد.

در زندگی فردی، با تفکیک و مراقبت از اوقات خود و تقسیم آنها به زمان‌های مختلف، زمان تمرکز خود را در ساعت‌های دلخواه تنظیم نمایند که این تنظیم و تکرار در ساعات مشابه، خود کمک بزرگی است به بخش نظری تطهیر روحی_اخلاقی چون هرچه جسم منظم‏تر ، پاک‌تر و نکته‏ سنج‌تر باشد، روح متعالی‏ تر خواهد بود.

تطهیر اخلاقی (عملی)

بر پرتوجویان سالک پوشیده نمانده ‏است که نکاتی که در بخش نظری گفته شد و به عمل بر آنها توصیه ‏گردید، اگرچه تحت عنوان نظری بود ولی اغلب کاربـرد عملی دارد. بهرحـال درایـن قسمت نیـز نکاتی را در باب تطهیـر روحی‏_اخلاقی به پرتوجویان توصیه می‌کنیم که امیدواریم مفید واقع گردد.

محمد‌بن فضل باخی گفت: ذکر زبان، پاک کننده گناهان و موجب درجات است و ذکر دل موجب نزدیکی و قرب منزلت به خداوند است، و ذکر سر سبب مشاهده و مناجات با خدا است.

شذرات الذهب ج ا جزء ۲ ص ۲۸۲

اشتراک گذاری

پاسخی بگذارید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *